مینو مرتاضی‌ لنگرودی

از ویکی‌جنسیت
مینو مرتاضی‌ لنگرودی
اطلاعات شخصی
محل سکونت ایران
همسر حبیب‌الله پیمان
خدمات
دین اسلام
مذهب تشیع
تحصیلات کارشناسی ارشد مطالعات زنان

مرضیه مرتاضی لنگرودی؛ معروف به مینو مرتاضی لنگرودی عضو شورای فعالان ملی مذهبی و از فعالان حقوق زنان ایران است. او همسر حبیب‌الله پیمان است.

زندگی‌نامه

مرضیه مرتاضی لنگرودی با نام مستعار «مینو» فرزند ابوالفضل مرتاضی لنگرودی، عضو کمیته اجرایی نهضت مقاومت ملی ایران می‌باشد. به همین جهت از ابتدا با تفکرات سوسیالیستی امثال دکتر نخشیب، علی شریعتی و... آشنایی داشته و تحت تاثیر این تفکرات اندیشه‌اش رشد کرده است. ایشان تاثیرپذیری از این تفکرات را چنین توصیف می‌کند: «پیش از اینکه با دکتر نخشب آشنا شوم، نام او را از پدرم شنیده بودم. پدرم مرحوم ابوالفضل مرتاضی لنگرودی، عضو کمیته اجرایی نهضت مقاومت ملی ایران بودند و دکتر نخشب را پیش از اینکه عضو کمیته احزاب در نهضت مقاومت باشد می‌شناختند و خیلی به ایشان علاقه داشتند. نهضت مقاومت ملی ایران اولین تشکلی بود که پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ علیه دولت ملی دکتر مصدق توانسته بود اغلب تفکرات و نیروهای ملی و مذهبی و غیرمذهبی را حول محور مبارزه و مقاومت در برابر استبداد داخلی و استعمار خارجی جمع کند.در خانه پدری هم از این محافل تشکیل می‌شد. ولی من آن زمان کوچک‌تر از آن بودم که بتوانم در این قبیل محافل شرکت کنم. سال ۴۸-۴۷ و محصل سال آخر دبیرستان بودم که با دکتر پیمان ازدواج کردم و پایم به محافل دوستان مبارز و سیاسی باز شد و در میهمانی به اصطلاح پاگشایی که زنده‌یاد دکتر سامی به مناسبت ازدواج من و پیمان ترتیب داده بود با مرحوم دکتر نخشب از نزدیک آشنا شدم. قبل از اینکه با دکتر نخشب مستقیماً آشنا شوم نوشته‌های ایشان را خوانده بودم و با آرا و اندیشه‌های خداپرستان سوسیالیست آشنا شده بودم. در عین حال آن سال‌ها سال‌های شکوفایی دکتر شریعتی و حسینیه ارشاد بود و من غرق شور و هیجانی بودم که از شرکت در کلاس‌های شریعتی نصیبم می‌شد.»[۱]

خانم لنگرودی فعالیت سیاسی را به طور رسمی بعد از ازدواج با حبیب‌الله پیمان آغاز می‌کند و یکی از اعضای فعال جنبش ملی-مذهبی و مدیر انجمن مادران صلح می‌شود. مرتاضی کارشناس ارشد مطالعات زنان است.همسر خانم لنگرودی بنیانگذار جنبش مسلمانان مبارز از احزاب نزدیک به نیروهای ملی-مذهبی است. ریشه‌های این نوع فعالیت سیاسی همراه با حفظ دین‌داری (اسلام، شیعه) و سوسیال دموکراسی است.

دیدگاه

خانم مرتاضی در مساله زن براساس تفکرات سوسیالیستی قائل به نوگرایی دینی و نواندیشی در مباحث زنان در اسلام می‌باشد و در این باره می‌گوید: «اینکه زنان باید در نظام اندیشه نوآوری کنند و تفکری را که براساس تفاوت‌های بیولوژیک و جنسیتی، نظام اندیشه را سامان می‌دهد و هستی‌شناسی و جهان‌بینی‌اش را براساس تفاوت‌های بیولوژیک تعریف می‌کند، بازتولید نکنند چرا که از درون این طرز تفکر، تبعیض و نابرابری درمی‌آید.[۲]

ریشه این نوع تفکر را می‌توان در بیان و آراء افرادی چون محمد نخشب و دکتر شریعتی دید. از آنجا که خانم لنگرودی با تفکرات دکتر نخشب و شریعتی سال‌ها آشنایی داشته و به گفته خودشان از همان ابتدا کودکی به واسطه عضویت پدر در نهضت مقاومت ملی با این تفکرات آشنایی داشته است جست و جو کرد. محمد نخشب بنیانگذار تفکر «سوسیالیست‌‎‎های خداپرست»در ایران است. آدم باسوادی که متأسفانه مطالعات فلسفی نداشت. مطالعات اومانیستی داشت، اما نماز می‌‎خواند و روزه می‌‎گرفت. در یک خانواده مذهبی بزرگ شده بود. اوایل سوسیال ‎دموکرات بود و در درون حزب ایران کار می‌‎کرد. از درون حزب ایران وقتی می‌‎بیند آن‎‌ها مذهب را کنار می‌‎گذارند، «سوسیالیست‎‎‌های خداپرست» را راه می‌‎اندازد. این تفکر، بسیاری از روشنفکرانی را جذب کرد که مبانی اعتقادی قوی‎‌ای داشتند، اما مبانی فکری‎شان ضعیف بود. محمد نخشب ماموریت گرفت که به سازمان ملل برود. از ایران رفت، ولی تفکرش همچنان بود. رشد این تفکر نخشیب را در سال ۱۳۵۱ می‌‎بینیم.‌‌ همان زمانی که دکتر شریعتی از فرنگ می‌‎آید و در دانشگاه مشهد تدریس می‌‎کند. نگاه مرحوم شریعتی به تاریخ نوعی نگاه سوسیالیستی بود. زمینه‌‎‎های سخنرانی‎‌اش هم در تهران فراهم شد. نویسنده خوبی بود، بیان خوبی داشت، در فرانسه تحصیل کرده بود و شاگرد سار‌تر بود. ماسینیون و دانشگاه سوربن را دیده بود. فکر و اسم و رسمی داشت. آن روز هم جامعه آماده بود. به‌‎ویژه در دانشگاه‌‎‎های ما تفکر سوسیالیسم تبلیغ شده بود. نوع برداشت‌‎‎های مارکس از تاریخ تبلیغ می‌‎شد. وقتی دکتر شریعتی به تهران آمد، یک‎مرتبه استادان دانشگاه‎‎‌ها و دانشجویان دیدند آدمی آمده که با منطق مارکس، اسلام را مطرح می‌‎کند. حسینیه ارشاد پر می‌‎شد از علاقه‌‎مندان.[۳]

خانم مرتاضی با پیشینه تفکری که از آثار دکتر نخشب گرفته بود با تفکرات دکتر شریعتی آشنا می‌شود و این آشنایی را چنین توصیف می‌نماید: «در عین حال آن سال‌ها سال‌های شکوفایی دکتر شریعتی و حسینیه ارشاد بود و من غرق شور و هیجانی بودم که از شرکت در کلاس‌های شریعتی نصیبم می‌شد.»[۴]

بر آیند و نتیجه تفکرات سوسیالیستی، نگرش مادی به جهان از پیدایش تا غایت و نهایت آن است، و در بعد شناخت و معرفت‌شناسی بینشی محدود دارد. سوسیالیسم‌گر چه در برخی از نقاط با اسلام تلاقی دارد (ازجمله: توازن اقتصادی، عدالت اجتماعی، رفع تبعیض، مبارزه فقر، ممنوعی انحصار ثروت در طبقه خاص و ...)؛ اما در نقاط بسیاری که از آنها مهم‌تر و عمیق‌تر است(از نظر اساس و مبدا، هدف گرایش و ابزارها، شیوه‌ها و ویژگی‌ها و مشخصه‌ها) با اسلام تضاد داشته و تفاوت ریشه‌ای میان آن دو وجود دارد.

اسلام دینی الهی می‌باشد که مصدر آن وحی آسمانی است و آیاتش محکم و از سوی خداوند حکیم خبیر تفصیل داده شده است و نقش رسالت حضرت محمد (ص) جز گرفتن آن از سوی خدا و تبلیغ بیان نیست. اسلام راه‌های ویژه خود را در تحقق موازنه و مسئولیت اجتماعی و عدل و مبارزه با فقر و بهره‌برداری دارد و همچنین نظرات ویژه‌ای را در مالکیت فردی و اسباب و شرائط و قیود آثار و همچنین در مالکیت اجتماعی و زمینه‌ها و حدود آن، می‌پیماید. از همه اینها بالاتر، اسلام خصائص و ویژگی‌هائی دارد که در معالجه و برخورد با قضایا و مشکلات فردی و جمعی، مادی و معنوی انسانی، منحصر به خود اوست.[۵]

این در حالی است که به اعتقاد سوسیالیسم گفتمان نوگرایانه موجب تبرئه اسلام از خرافه‌پرستی، تقیه، انحطاط و تنگ‌نظری می‌شود. سوسیالیست‌های خداپرست می‌کوشیدند خود را به عنوان پیشگامان جریان فکری تازه و مستقل معرفی کنند. اکثر اعضای نهضت نسبت به روحانیون و نهاد روحانیت بی‌توجه بوده و مدعی بودند روحانیون به‌جای تعلیم و القای افکار مترقی و فداکاری‌های شجاعانه ائمه از آن‌ها تصویر افرادی ضعیف ارائه می‌دهند. آن‌ها معتقد هستندانسان در راه کمال به سوی حق در حرکت است، برداشت او نیز از قرآن، کتاب حق در حال تکامل است و به همین دلیل است که دیده می‌شود با تکامل علم و دانش و فهم و وسعت دید بشر، درک از قرآن نیز تکامل یافته و متغیر می‌گردد. تا جایی که در برداشت از اصول نیز دید و بینش نوینی می‌یابد، حتی مفهوم توحید که اصل اساسی ادیان الهی است، پیوسته یکسان نبوده و بسته به درک افراد متفاوت است. این جریان معتقد است که نه عدالت بدون آزادی و دموکراسی تحقق‌پذیر است و نه آزادی و دموکراسی، بدون برابری و عدالت اجتماعی از روی کاغذ به عمل می‌آید. جریان فکری خداپرستان سوسیالیست قائل بر شورایی شدن همه امور اجرایی بود و بر آن تأکید نیز داشتند.[۶]

بازداشت و محکومیت

در جریان اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۸۸) وی که به همراه همسرش حبیب‌الله پیمان در راهپیمایی ۱۳ آبان ۱۳۸۸ شرکت کرده‌بود، مرتاضی لنگرودی در ۲۳ دی ماه ۱۳۹۲ با شکایت وزارت اطلاعات دولت یازدهم به دادسرای زندان اوین احضار شده و پس از تفهیم اتهام برای او قرار بازداشت صادر شد که با تودیع وثیقه ۱۵۰ میلیون تومانی آزاد شد. در تاریخ ۲۶ خرداد ۱۳۹۶ مرتاضی لنگرودی در دادگاهی که به ریاست ابوالقاسم صلواتی در دادگاه انقلاب برگزار شد به اتهام «اجتماع و تبانی به خاطر راه‌اندازی شورای فعالان ملی مذهبی، محاکمه و به ۵ سال حبس به دلیل «اجتماع و تبانی به خاطر راه‌اندازی تشکل شورای فعالان ملی مذهبی و به جرم «تبلیغ علیه نظام به دلیل سیاه‌نمایی» هم به یک سال زندان محکوم شده‌است. همچنین در حکم او به دو سال محرومیت از فعالیت‌های سیاسی و مدنی نیز اشاره شده‌است.[۷]

پانویس

منابع

  • ماهنامه نسیم بیداری،شماره ۸۲، اردیبهشت 1397ش.
  • جوادي زاويه، سیده فاطمه، «دین و سوسیالیسم،»، سایت پژوهه، تاریخ درج مطلب: 24آبان 1393ش، تاریخ بازدید: 22 اسفند 1401ش.
  • «خاطره‌ای از محمد نخشب - مینو مرتاضی لنگرودی»، تاریخ ایران، تاریخ درج مطلب: 25 فروردین 1391ش، تاریخ بازدید: 22 اسفند 1401ش.
  • «زهرا رهنورد در مراسم هشتم مارس»، دویچه وله فارسی، تاریخ درج مطلب: 17 اسفند 1388ش، تاریخ بازدید: 22 اسفند 1401ش.
  • عبدخدایی، محمد مهدی عبدخدایی، «عاقبت تندروی در نگاه به تاریخ»، سایت تاریخ ایرانیان، تاریخ درج مطلب: 16 اردیبهشت 1390ش، تاریخ بازدید: 22 اسفند 1401ش.
  • «مینو مرتاضی لنگرودی»، در ویکی پدیا، تاریخ بازدید: 22 اسفند 1401ش.