آیه ۲۳۱ بقره

از ویکی‌جنسیت

متن آیه

وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ لا تُمْسِكُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَ لا تَتَّخِذُوا آياتِ اللَّهِ هُزُواً وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ ما أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتابِ وَ الْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليمٌ (۲۳۱)

ترجمه آیه

و هنگامى كه زنان را طلاق داديد، و به آخرين روزهاى عدّه رسيدند، يا به طرز صحيحى آنها را نگاه داريد، و يا به طرز پسنديده اى آنها را رها سازيد! و هيچ گاه به خاطر زيان رساندن آنها را نگاه نداريد! و كسى كه چنين كند، به خويشتن ستم كرده است و آیات خدا را به استهزا نگيريد! و به ياد بياوريد نعمت خدا را بر خود، و كتاب آسمانى و علم و دانشى كه بر شما نازل كرده، و شما را با آن، پند مى دهد! و از خدا بپرهيزيد! و بدانيد خداوند از هر چيزى آگاه است.[۱]

تفسیر آیه

در طلاق رجعی، مرد مخیر است یا همسرش را نگه دارد یا پس از پایان عده او را رها کند. نگه‌داشتن زن مطلقه به دو صورت ممکن است یا با رجوع در زمان عده یا با عقد جدید بعد از انقضای عده.[۲]خداوند به مردان امر می‌کند که نگه‌داشتن زن مطلقه یا رها کردن او، باید به صورت نیکو و توأم با احسان و به دور از عقده‌گشایی باشد.[۳]نگه‌داشتن پسندیده زن بدین معناست که باید به همراه رعایت حقوق وی و پایبندی به اصول اخلاقی، و خالی از انتقام‌جویی و آزار زن باشد.[۴]چنانچه در دوران جاهلیت برخی مردان، به قصد اذیت و معطل کردن زن، به او رجوع می‌کردند؛ اما اسلام شوهران را از این ظلم به زنان نهی کرده است.[۵]رها کردن پسندیده زن مصادیقی دارد؛ از جمله آن‌که مرد نباید با بدگویی از همسر سابق خود نزد دیگران، در ازدواج او با مردان دیگر سنگ‌اندازی کند.[۶]

در این آیه و آیات مشابه، خداوند همواره نگه‌داشتن (إِمْساك‏) زن را، بر رها کردن (تَسْريح‏) او مقدم کرده است؛ این تقدم نشان می‌دهد حفظ نظام خانواده و صیانت از آن، جزو مهم‌ترین اهداف جامعه اسلامی است.[۷]

خداوند در این آیه می‌فرماید مردی که با قصد ضرر رساندن و ظلم به زن، او را نگه دارد، در واقع به خود ظلم کرده است؛ این امر علاوه بر اشاره به تاثیر مستقیم هر عمل بر عامل آن،[۸]نشان می‌دهد زن و مرد در نظام خلقت از یک پیکرند، بنابراین مرد با ظلم به همسرش، حقیقتا به خود ظلم می‌کند.[۹]با توجه به اینکه زن و شوهر در زندگی مشترک، با آرام گرفتن در کنار یکدیگر و همکاری برای رفع نیازهای غریزی، احساس خوشبخت خواهند کرد؛ مردی که به قصد زیان به همسرش رجوع می‌کند، باعث ایجاد تنش شده و با دست خود، زندگی را بر خود تلخ می‌کند.[۱۰]

به دلیل آن‌که زمینه ظلم و انحراف در طلاق بسیار است، خداوند به صورت مکرر و پی‌درپی در ضمن آیات طلاق، به خوش‌رفتاری با زنان سفارش می‌کند.[۱۱]

نکات تفسیری

  • ارزشمندی زن؛ اگر مرد بعد از طلاق رجعی قصد رجوع داشته باشد، حق ندارد با سرگردان کردن زن و آزار وی، او را بازیچه خود قرار دهد. از طرف دیگر اگر زن را رها می‌کند نباید با عیبجویی از او، مانع ازدواجش شده و با سرنوشتش بازی کند.
  • حسن معاشرت؛ اسلام با سفارش به حسنِ رفتار با زن مطلقه، تاکید می‌کند که رجوع مرد به همسرش در طلاق رجعی یا رها کردن او بعد از عده، هر دو باید با در نظر گرفتن حقوق زن و رعایت موازین اخلاقی باشد.
  • شوهر ظالم؛ ؛ مرد در صورت ظلم به همسرش، درواقع از دو جهت ظالم است؛ نسبت به زن ظالم است، زیرا حقوق او را پایمال می‌کند؛ نسبت به خودش ظالم است، چون علاوه بر آنکه ظلم به زن مرتکب گناه شده است و خود را گرفتار عذاب الهی می‌کند، در صورت امساک اجباریِ زن خود را از موهبت آرامش بخشی او نیز محروم می‌کند.
  • امکان رجوع؛ حق رجوع مرد برای تامین مصالح زندگی و پایداری بیشتر ازدواج است و نباید این حق دستاویزی برای انتقام‌جویی و آزار زن شود.[۱۲]

پانویس

  1. مکارم شیرازی، ص37.
  2. جوادی‌آملی، تفسیر تسنیم، 1385ش، ج11، ص337.
  3. جوادی‌آملی، تفسیر تسنیم، 1385ش، ج11، ص337؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1371ش، ج2، ص126
  4. جوادی‌آملی، تفسیر تسنیم، 1385ش، ج11، ص343؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1371ش، ج2، ص126.
  5. جوادی‌آملی، تفسیر تسنیم، 1385ش، ج11، ص343؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1371ش، ج2، ص126.
  6. جوادی‌آملی، تفسیر تسنیم، 1385ش، ج11، ص344.
  7. جوادی‌آملی، تفسیر تسنیم، 1385ش، ج11، ص343.
  8. جوادی‌آملی، تفسیر تسنیم، 1385ش، ج11، ص346.
  9. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1371ش، ج2، ص126.
  10. طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، مترجم مصباح یزدی، 1366ش، ج2، ص334.
  11. قرائتی، تفسیر نور، 1388ش، ج1، ص361.
  12. جوادی‌آملی، تفسیر تسنیم، 1385ش، ج11، صص347-348؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1371ش، ج2، ص127.

منابع

1.قرآن کریم


2.مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن کریم.


3.جوادی‌آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، قم، مرکز نشر اسراء، ج۱۱، چ2، 1385ش.


4.طباطبایی، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، مصباح‌یزدی، محمدتقی، [بی‌جا]، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبائی، ج2، چ3، 1366ش.


5.قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن، ج1، 1388ش.


6.مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، انتشارات دارالکتب اسلامیه، ج۲، چ24، 1371ش.