احمد کسروی

از ویکی‌جنسیت
احمد کسروی
اطلاعات شخصی
زاده تبریز، 8 مهر سال 1269ش
درگذشت ۲۰ اسفند ۱۳۲۴
محل سکونت تبریز، تهران
سایر مشخصات
آثار

63 اثر از او به ثبت رسیده

تاریخ هیجده ساله آذربایجان: تاریخ مشروطه ایران
خدمات
محل تحصیل تبریز
معروفترین نظرات پاک دینی
شغل تدریس، ریاست و قضاوت در عدلیه

احمد کسروی ؛ تاریخ‌نگار مشروطه، روشنفکر

احمد کسروی چهره شاخص و سرشناس مکتب تاریخ‌نگاری مشروطه ایران است که دو اثر مشهورش درباره تاریخ مشروطیت ایران، در هفتاد سال اخیر مصدر و محور بسیاری از دیدگاه‌ها و داوری‌های تاریخی قرار گرفته و احیاناً مندرجات آن‌ها، همچون مطالب دیگر آثار او، توسط نویسندگان، نقد شده‌است. شهرت کسروی، عمدتاً مرهون تک‌روی‌های فکری و عملی، به‌ویژه تالیفات بحث‌ برانگیز او می‌باشد که درباره موضوعات گوناگون (تاریخی، مذهبی، عرفانی و ...) تحریر نموده است و اساساً همین مخالفت‌های «بی‌پروا» با باورها و عقاید اصولیِ هم‌وطنان مسلمان خویش (همچون نگارش کتاب «شیعی‌گری» بر ضدّ عقاید تشیع، و سوزاندن بعضی از کتب مذهبی و عرفانی نظیر مفاتیح‌الجنان و دیوان سعدی و حافظ) بود که به بحث‌ها و جنجال‌های بسیاری در زمان او دامن زد و نهایتاً موجبات خشم مسلمانان و قتل وی را فراهم ساخت.مواضع تند کسروی بر ضد آیین تشیع و پیشوایان دین، بسیاری از آثار وی (از آن جمله: تاریخ مشروطه ایران) را دقیقاً و عمیقاً پوشش داده است.

زندگی نامه

احمد کسروی در تبریز، در خانواده مذهبی در تاریخ 14 صفر 1308 به دنیا آمد، اجدادش ملا بودند، به اذعان کسروی جدش میراحمد نام داشت که مسجدی در هکماوار ساخت و پدر کسروی علاقمند بود پسری داشته باشد که راه پدرش را ادامه دهد پس برای هر فرزند پسرش نام میراحمد می گذاشت و فرزندانش می مردند تا اینکه چهارمین فرزند زنده ماند و پدرش نامش را احمد گذاشت. [۱] مردم منطقه و خانواده، به او امید داشتند و تمایل داشتند او به علوم حوزوی روی بیاورد و راه اجدادش را ادامه دهد. خانواده اش از او مراقبت می کردند و نذر می کردند. پدرش با اینکه ملا بود و از بازاریان شهر بود روضه نمی خواند و در خانه هم روضه نمی گرفت به کربلا یا مشهد نمی رفت و معتقد بود سرمایه اش را باید صرف نیازمندان کند. و معتقد بود نان ملایان نان شرک است به همین دلیل به جای ملایی به بازار روی آورده بود. کسروی در سن 12 سالگی پدرش ر از دست داد و برای تدبیر امور پدر و خانواده اش به شغل پدر که کارخانه فرش بافی داشت، روی آورد. همچنین یکی از کارهایی که به گردن او افتاد، عمامه به سر کردن و عبا پوشیدن بود تا راه پدر و اجدادش را ادامه دهد و در مجالس شادی و عزای مردم شرکت می کرد. هرچند که به اعتراف خودش از ملایی بیزار بود. اطرافیان از او می خواهند سلوک و روش طلبگی را در ظاهر حفظ کند اما او نمی پسندد و می گوید من نمی توانم، او تصمیم می گیرد وارد بازار شود و برادرانش را برخلاف روش مرسوم به جای مکتب به مدرسه بفرستد. به همین جهت او از طلبگی خارج می شود و به دنبال شغلی جدید می گردد و با مطالعه کتب و نشست برخاست در کنار آزادی‌خواهان و... روزگار می گذراند او تا پایان عمر یکی از مخالفان روحانیون بود و از آن‌ها با عنوان ملا یاد می کرد.

تحصیلات

کسروی بنا برعلاقه ای که به یادگیری سواد داشت به مکتب رفت و به سرعت الفبا و قرآن را آموخت، و به یادگیری فارسی روی آورد، او به اصرار اطرافیان به مدرسه طالبیه رفت این مدرسه، بزرگترین مدرسه تبریز بود تا علوم حوزوی را دنبال کند که به اذعان خودش علاقه و اعتقادی به دروس حوزوی نداشت و جز در ادبیات عرب، در سایر علوم حوزوی آشنایی عمیق و دقیق پیدا نکرد و ضعف علمی او موجب کج اندیشی او در آینده شد، او پس از مدتی از این مدرس خارج می‌شود.و به یادگیری علوم روز و زبان‌های خارجه روی می‌آورد.

تحصیلات نوین

پس از اتفاقاتی که در زندگی او رخ می دهد تمایل پیدا می کند علوم روز از جمله نجوم،هندسه، ریاضیات را مطالعه کند و به آموزش زبان های متعدد خارجی علاقمند می‌شود. او به مدرسه آمریکایی ها وارد می‌شود و از پنجم دبستان آغاز می ‌کند و انگلیسی را در مدرسه آموزش می گیرد، و در طول عمر خود، عربی، انگلیسی، فرانسه، برخی زبان‌های محلی و... را پیگیری می‌کند.

دیدگاه

حضور احمد کسروی در آذربایجان که جریان‌های روشنفکری در آن فعال بودند و قرار گرفتن در کنار افراد روشنفکر، مشروطه خواهان و... او را متمایل کرد تا به عقاید روشنفکری روی آورد سفر او به تفلیس عقاید او را محکم تر کرد. کسروی موافق مشروطه بود به همین سبب مورد مخالفت اطرافیان و ملاهای اطرافش بود.او با آزادی‌خواهان آن روز آشنا می‌شود و به آن ها تمایل پیدا می‌کند.دیدگاه این افراد در او تاثیر می‌گذارد؛ همچنین مطالعه کتاب‌های روشنفکران و علوم روز در گرویدن او به دیدگاه‌های روشنفکری موثر بوده است. احمد کسروی، چهره شاخص و سرشناس مکتب تاریخ‌نگاری مشروطه ایران است که دو اثر مشهورش درباره تاریخ مشروطیت ایران، در هفتاد سال اخیر مصدر و محور بسیاری از دیدگاه‌ها و داوری‌های تاریخی قرار گرفته و احیاناً مندرجات آن‌ها، همچون مطالب دیگر آثار او، توسط نویسندگان، نقد شده است. جایگاه کسروی در مکتب تاریخ‌نگاری مشروطیت، تا بدانجاست که بررسیِ صحت و سقم گزارش‌ها و داوری‌های او بر پایه اسناد و مدارک معتبر تاریخی، می‌تواند آزمون خوبی برای درک میزان صحت و اصالت «مکتب تاریخ‌نگاری مشروطه» باشد. [۲] شهرت کسروی، عمدتاً مرهون تک‌روی‌های فکری و عملی، به‌ویژه تالیفات بحث‌ برانگیز او می‌باشد که درباره موضوعات گوناگون (تاریخی، مذهبی، عرفانی و ...) تحریر نموده است و اساساً همین مخالفت‌های «بی‌پروا» با باورها و عقاید اصولیِ هم‌وطنان مسلمان خویش (همچون نگارش کتاب «شیعی‌گری» بر ضدّ عقاید تشیع، و سوزاندن بعضی از کتب مذهبی و عرفانی نظیر مفاتیح‌الجنان و دیوان سعدی و حافظ) بود که به بحث‌ها و جنجال‌های بسیاری در زمان او دامن زد و نهایتاً موجبات خشم مسلمانان، و تکفیر و قتل وی را فراهم ساخت.

مواضع تند کسروی بر ضد آیین تشیع و پیشوایان دین، بسیاری از آثار وی (از آن جمله: تاریخ مشروطه ایران) را دقیقاً و عمیقاً پوشش داده و بررسی این مساله، می‌تواند نقطه شروع خوبی برای آشنایی با «زاویه نگاه» و «شیوه عمل» وی در عرصه تاریخ‌نگاری مشروطیت باشد. کسروی تشیع و روحانیت را مایه بدبختی و عقب‌ماندگی ایران شمرده و معتقد است که باید از هر وسیله و ابزاری (از جمله: نگارش و تحلیل تاریخ) برای مقابله با این دین و فرهنگ بهره گرفت. [۳] اهل نظر نوعاً به وسعت دانسته‌ها و معلومات کسروی در بعضی از رشته‌ها و موضوعات علمی، معترف‌اند. اما، به لحاظ منش و روش اخلاقی و عملی، او را واجد خصوصیات منفی زیر می‌شمارند: محدودیت اطلاعات و در عین‌حال اظهارنظر و داوری تند و جزمی در همه زمینه‌ها و موضوعات علمی (بدون داشتن آگاهی و تخصص کافی در آن‌ها)، بی‌ذوقی و کج‌سلیقگی و استبداد به رای، جزم‌اندیشی و یک‌دندگی، پرخاشگری و خشونت‌زبانی، قلمی و حتی یدی با مخالفان فکری و سیاسی، و بالاخره: عناد و غرض‌ورزی روش او بود. احمد کسروی در موضوعات متعدد مثل موضع گیری در مورد پهلوی‌ها و رضا‌خان، میرزا کوچک خان، خیابانی دچار تناقض گویی شده‌است و در مرحله‌ای از آن‌ها به بزرگی یاد می‌کند و در مرحله دیگر آنها را نقد می‌کند. او در زمینه دین ورزی یا عدم دین ورزی مردم هم دچار تشتت فکری بود. کسروی می گوید تحکیم همبستگی ملی و اجتناب از پراکندگی، ایجاب می‌کند که مردم از نظر باور و اعتقاد راهی روشن و واحد داشته باشند. ‌تشتت عقاید و تعدد کیش‌ها موجب پراکندگی مردم و تزلزل مبانی ملت است. ‌بنابراین ملتی که بخواهد به وحدت و یکپارچگی خود دوام بخشد، باید یک دین واحد و خردمندانه داشته باشد. ‌ اما در جواب این سوال که چگونه می‌توان یک دین واحد و خردمندانه داشت می‌گوید: «بیاید ده تن و بیست تن فراهم نشسته خرد را پیشوا سازیم و معنی درست دین را دریابیم و کشاکش و پراکنده سخنی را کنار نهاده همگی یک دل و یک زبان باشیم و آنگاه دیگران را به سوی دین خوانیم».

کسروی در تعریف دین حرف‌های ضد و نقیض زیادی می‌زند. ‌اگر بخواهیم در پیرامون همۀ نوشته‌های او به گفتگو بپردازیم و هر یک از کتاب‌های او را در این خصوص مورد بررسی و بحث قرار دهیم به نتیجۀ مثبتی نخواهیم رسید. ‌با بررسی سه کتاب شیعی‌گری، ورجاوند بنیاد و در پیرامون اسلام نمی توان فهم دقیقی از نگاه او به دین یافت. به عقیدۀ کسروی تنها دینی که همۀ جهانیان بپذیرند، پاک‌دینی است.و این همان دین خردمندانه ‌ایست که قبلا پیش زمینه‌های آن را در ذهن مردم ایجاد کرده بود. ‌در نتیجه او فرقه‌ایی به نام «کسروی‌گرایی» یا همان «پاک‌دینی» را تشکیل می‌دهد.

با آنکه او دینی بنیاد نهاد و کتاب دینی به نام ورجاوند بنیاد (اصول مقدسه) نوشت و پاک‌دینان را در حزبی به نام باهماد آزادگان که هدف نهایی‌اش دست زدن به شورش و ایجاد سر رشته‌داری توده (حکومت مردم) و مذهبش پاک‌دینی است، ‌گردآورد و خود به کررات مدعی برانگیختگی (بعثت) و پیمان‌داری با خدا شد. ‌با این‌حال در بحث با مخالفان خود منکر پیغمبری و دین‌آوری شد. کسروی به طور کلی معجزه و وحی را رد می‌کند و دربارة وحي چنين مي‌گويد: «وحي را چنين گرفته‌اند كه به يك پيغمبري فرشته‌اي از آسمان مي‌آيد و از سوي خدا دستورهاي مي‌آورد و آن فرشته نيز جبرئيل است... ولي همة اين‌ها پندارهاي عاميانه است اين‌ها نمونه‌هايي از نافهمي‌هاي آخوندهاست... من بياد ندارم كه سخني از ديده شدن جبرئيل يا فرشتة ديگري در بيرون، در قرآن رفته باشد.» احمد كسروي معجزه را دروغ مي‌داند و مي‌گويد اين از درو‌غ‌هايي است كه يهوديان ساخته‌اند. «جاي گفت‌و‌گو نيست كه اين‌ها دروغ است... من ‌مي‌خواهم بگويم كسي كه به راهنمايي گروهي برخاسته به معجزه چه نياز دارد؟ اساساً معجزه به كار او ارتباط ندارد و نتيجه‌اي از آن در دست نتواند بود...»[۴]

دیدگاه او در مسائل زنان

اولين شماره مجله پيمان، در اول آذرماه 1312ش منتشر شد؛ ديدگاه‌هاى اجتماعى و عقيدتى كسروى را مى‌توان در خلال شماره‌هاى پيمان بدست آورد. كسروى در شماره‌هاي ابتدائى پيمان سعى كرد چهره حقيقى خود را برملا نسازد و با ارائه مقالات مختلف، از اسلام تعريف و تمجيد مى‌كرد. ولى به تدريج با بى‌پروايى جملات خويش را عليه فرهنگ اسلام شروع كرد.[۵] او در مجله پیمان نظرات خود را در موضوع زن و خانواده می‌نوشت. اما بنابر درخواستی که از او شد آنچه نوشته بود و یا تمایل داشت بگوید در قالب کتابچه کوتاهی با نام «خواهران و دختران ما» منتشر کرد. این کتاب شامل مباحث متعددی در موضوع حجاب و عفاف، روابط زن و مرد، نقش زن در خانواده و اجتماع، حقوق تضییع شده زنان، مبنای تعیین حقوق، تکالیف و نقش زنان است.

حجاب و عفاف

کسروی به توصیف حجاب زنان ایرانی می‌پردازد و عوامل موثر در کاستن حجاب زنان در دوره معاصر را توصیف می‌کند.او مشروطیت را آغاز موج روشنفکری علیه حجاب می‌داند، و مدارس را عامل کاهش روگیری زنان معرفی می‌کند. در دیدگاه کسروی رخ دادن تحولات متعدد موجب کاستن حجاب زنان و غیرت مردان در موضوع حجاب می‌شود تا اینکه رضاخان گام آخر را بر می‌دارد و حجاب را برای زنان منع می‌کند. کسروی روباز شدن زنان را آرمان نیکخواهان ایران می‌داند که افرادی مثل او سال‌ها قبل از کشف حجاب اجباری، در روزنامه‌ها نوشته‌ها به ترویج آن می پرداختند. او سیاست بدخواهانه دوره پهلوی دوم را موجب لغو قانون کشف حجاب اجباری می‌داند و عملکرد مسئولان دوره پهلوی دوم را در این موضوع ضعیف معرفی می‌کند. که موجب شده آخوندها، کهنه پرستان و زنان نافهم و... به حجاب بازگردند. [۶] کسروی چادر را پوشش زنان توانگر دوره باستان می‌داند که به سایر زنان هم رسوخ می‌کند ولی عمومیت پیدا نمی‌کند زیرا زنان عشایر به سبب شرایط و اقتضائاتی که دارند چادر ندارند و معتقد است ورود چادر و حجاب به زندگی مسلمانان حاصل تاثیر فرهنگ ایران باستان بر مسلمانان است. او روندی تاریخی را تحلیل می‌کند که چادر و حجاب از فرهنگ ایرانی، پس از فتح ایران به دربار پادشاهان و حرمسراهای آنان ورود می‌کند و پس از آن در اشراف و زنان شهری رواج پیدا می‌کند.

در نقد دیدگاه کسروی در باب حجاب باید دانست که حجاب در دوره پیش از اسلام در تمدن‌هایی مثل ایرانیان وجود داشته‌است اما در اسلام این حکم بسیار ساده‌تر برای زنان در نظر گرفته شده‌است. مسلمانان پیش از آنکه با ایرانیان و فرهنگ آن مواجه شوند با حکم حجاب در آیات و روایات روبه رو بوده اند.[۷] به طور مثال درسوره نور به پوشیدن سر و سینه اشاره شده‌است.[۸]در کنار این آیه روایاتی از ائمه وجود دارد که تایید کننده پوشاندن سر می باشد. در تاریخ هم به عملکرد زنان پس از نزول آیه اشاره شده‌است به طور مثال از عایشه، همسر پیامبر(صل الله علیه و آله) نقل شده است: «مرحبا به زنان انصار. همینکه آیات سوره نور نازل شد یک نفر از آنان دیده نشد که مانند سابق بیرون بیاید. سر خود را با روسری‌های مشکی می‌پوشیدند . گویی کلاغ روی سرشان نشسته است.، به طور کلی در نگاه شرق شناسان و ایران شناسان این نگاه وجود داشته است که حجاب اسلام از سایر فرهنگ‌ها وارد فرهنگ اسلام و مسلمانان شده‌است. در حالی که این نگاه ناقص حاصل عدم شناخت از اسلام و آیات و روایات است. کسروی وجود آیات مرتبط با حجاب را نفی می کند و وجود این موضوع در اسلام را به تعبیر خودش به عقب افتادگی ملایان ربط می دهد.

کسروی هرچند از سویی مخالف حجاب است اما با آزاد شدن روابط زن و مرد، حتی آرایش کردن زنان مخالف است. او فعالیت‌های زنان در اروپا را مدح می‌کند و از سوی دیگر عملکرد اروپا در موضوع زنان را بسیار ضعیف می‌داند و می‌گوید زنان در اروپا گرامی نیستند و ابزار خوش گذرانی مردان هستند. و نقش آرایش زنان در ابزار شدن آنان را موثر می داند.

فعالیت اجتماعی

کسروی حجاب را مانع فعالیت اجتماعی و حضور زنان در اجتماع می‌داند و حتی حجاب را مانع عقب افتادگی زنان در خرد و دانش معرفی می‌کند. در حالی که در اسلام، علت وضع حجاب، حضور زن در اجتماع است و اگر اینطور نبود زن در خانه و در زمان عدم حضور نامحرم چه نیاری به حجاب دارند. علاوه بر این موضوع پیشرفت زنان در دانش و خرد و حضور زنان در فعالیت‌های اجتماعی پس از انقلاب اسلامی نشان می‌دهد آنچه مانع رشد زنان است، حجاب نیست. بلکه زنان توانسته‌اند رشد بسیاری کنند.

احمد کسروی در مورد فعالیت اجتماعی لزومی برای فعالیت مداووم اجتماعی نمی‌بیند بلکه مادری را ارجح برای زنان می‌داند و قائل است در زمان لازم باید زنان هوشیار باشند تا بتوانند حضور داشته باشند. به طور مثال او حتی قضاوت، وکالت، نمایندگی در پارلمان را وظیفه‌ای مردانه می‌داند که مردان به دلیل دوراندیشی، راز داری، خونسردی توانمند ترند و زنان چنین نیستند. او قائل است زنان کوتاه خرد نیستند مگر اینکه به امور مردانه بپردازند که اگر اینطور شود کمی خرد آنها نمایان می شود. خرد در نظر او به معنی روش نیک است.

تساوی آموزشی، تفاوت آموزشی

کسروی قائل به تساوی پسران و دختران در حق آموزش است اما در مورد محتوای آموزش قائل به تفاوت است یعنی هر جنس به تناسب وظایفی که دارد لازم است آموزش‌های متفاوتی را ببیند البته او برخی علوم را برای زنان هم مجاز می‌داند مثل پزشکی، جراحی، دندانسازی و.. و برخی علوم مثل حقوق و مهندسی را مردانه می داند.

تساوی ارزشی و تفاوت حقوقی

احمد کسروی قائل به تساوی ارزشی زن و مرد است اما بر مبنای ویژگی‌های طبیعی قائل به تفاوت حقوق و تکالیف زن و مرد است البته برخی از احکام اسلام را که تفاوت حقوقی در آن است را نمی پذیرد. و در این تکالیف و حقوق قائل به برابری است مثل برابری در طلاق

آیین پاک دینی در مسائل زن و خانواده

کسروی در عین نفی سایر ادیان، «پاک دینی» را معرفی می‌کند که از آن به «کسروی گرایی» نیز یاد می‌شود. او در کتاب خواهران و دختران ما؛ مکرر اشاره می‌کند در آیین ما، کدام گزاره برای زنان وجود دارد و کدام گزاره وجود ندارد، در این کتاب برخی احکام اسلام را پذیرفته است و برخی احکام اسلام را رد کرده است. او در پایان عمر به نحوی قائل به پیامبری بود.

به طور مثال او احکام ازدواج را با این عنوان طرح و بحث می کند:«اگر کسانی آیین ما را بخواهندما چنین می گوییم» .

سمت های شغلی

کسروی همزمان با آموزش انگلیسی در مدرسه آمریکایی، عربی را در آن مدرسه آموزش می‌دهد و کتابی در مورد آموزش عربی می‌نویسد.پس از آن از سوی اداره فرهنگ به آموزش عربی در دبیرستان دعوت می‌شود. او در سال1298 وارد عدلیه می شود و حدود ده سال در عدلیه می ماند. در طی خدمت ده‌ ساله خویش در آن وزارتخانه، مقامات زیر را پیمود:

  • عضویت استیناف مازندران
  • ریاست دادگستری اردبیل، زنجان و خوزستان
  • دادستانی تهران و خراسان
  • عضویت دیوان عالی جنایی
  • ریاست محاکم بدایت.

آنگاه از قضاوت دست کشید و به وکالت دعاوی مشغول گردید.

آثار

کسروی علاوه بر روزنامه‌ها و ماهنامه‌ها، کتاب‌ها و رساله‌های بسیاری در زمینه‌های مختلف تالیف کرد که تعداد آن‌ها بیش از هفتاد جلد به‌صورت رساله‌های کوچک است. تالیفات وی را می‌توان از لحاظ مفهوم و محتوی بر سه دسته طبقه‌بندی کرد: کتاب‌های تاریخی، کتاب‌های تحقیقی در زبان‌شناسی و کتاب‌های انتقادی در زمینه‌های اجتماعی، ادبی و مذهبی. تاریخ مشروطه ایران و تاریخ هیجده سالۀ آذربایجان، از نوشته‌های برجستۀ کسروی است.

کسروی علاوه بر روزنامه‌ها و ماهنامه‌ها، کتاب‌ها و رساله‌های بسیاری در زمینه‌های مختلف تالیف کرد که تعداد آن‌ها بیش از هفتاد جلد به‌صورت رساله‌های کوچک است. ‌نوشته‌های او با سبک ویژه‌ایی نوشته شده‌اند که مبتکر آن خود کسروی است. ‌سبکی که در آن کمتر کلمه‌ها و واژه‌های غیر فارسی بکار رفته است و در موارد ضرورت که کلمه‌ایی نمی‌یافت، از لغات پهلوی و فارسی کهن استفاده می‌نمود و جالب‌تر اینکه در مواردی هم خودش دست به ابداع زده و واژه‌هایی را نیز ابداع می‌کرد.

او بيشتر كتب خود را در فاصله سال‌هاى 1312ش تا 1324ش انتشار داد. غالب آثار او در سال 1357ش، يعنى پس از گذشت چهار دهه مجدداً در سطح وسيعى به چاپ رسيد. رژيم شاه در مقابله با موج انقلاب اسلامى، سعى كرد از مطالب ضد مذهبى او استفاده كند.

نام آثار

  • بهائی‌گری
  • تاریخ پانصد ساله خوزستان
  • تاریخچه شیر و خورشید
  • تاریخ مشروطهٔ ایران
  • تاریخ هجده سالهٔ آذربایجان
  • در پیرامون تاریخ
  • ده سال در عدلیه (دربارهٔ زندگی خودش)
  • زبان پاک
  • زندگانی من (دربارهٔ زندگی خودش)
  • بخوانند و داوری کنند یا شیعی‌گری
  • آذربایجان فی ثمانیة عشر عاما
  • آیین
  • الدرةالثمینة (دستور زبان عربی)
  • الطریقة
  • النجمةالدریة (دستور زبان عربی)
  • پاک‌خویی
  • تاریخچه چپق و غلیان
  • چرا از عدلیه بیرون آمدم (دربارهٔ زندگی خودش)
  • حافظ چه می‌گوید؟
  • خدا با ماست
  • خواهران و دختران ما
  • در پیرامون شعر و شاعری
  • در پیرامون فلسفه
  • در پیرامون مادی‌گری
  • در راه سیاست
  • شیخ صفی و تبارش
  • صوفی‌گری
  • قیام شیخ محمد خیابانی
  • کار، پیشه و پول
  • نام‌های شهرها و دیه‌های ایران
  • و...

نشریه‌ها

  • ماهنامه پیمان (هشت سال و نیم یا هفت دوره سالانه نشر شد)
  • روزنامه پرچم (یک سال نشرشد)

وفات

شهید نواب صفوی به دستور آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی جهت مبارزه با کجروی‌های کسروی به ایران آمد. ‌ سید مجتبی نواب صفوی روحانی صریح، جوان و بانفوذ بود. ‌او با تشکیل جمعیت فدائیان اسلام به مبارزه با بدخواهان و بد‌اندیشان پرداخت. ‌از میان گروه‌های تروری که حذف فیزیکی دشمنان را برای رسیدن به اهداف خود برگزیدند، فدائیان اسلام بیشتر از بقیه بر تعالیم اسلامی پافشاری داشتند. ‌ هر چند خود نواب موفق به ترور او نشد، زیرا گلوله در تفنگ او گیر کرد و تنها توانست او را زخمی کند. ‌ اما برادران امامی از اعضای فدائیان اسلام در اسفند ماه سال ۱۳۲۴ش این‌کار را انجام دادند. ‌ و کسروی و حدادپور (مشاورش) را در مقابل دادگستری به قتل رسانیدند. ‌

پانویس

منابع

  • کسروی، احمد، «زندگانی من»،چاپخانه پیمان، چاپ دوم،1324ش
  • کسروی، احمد، «خواهران و دختران ما»، چاپ اول، 1323ش
  • مطهری، مرتضی،«فلسفه حجاب»،انتشارات صدرا، چاپ هشتاد و سوم، خرداد 1389ش
  • «احمد کسروی»، در ویکی فقه، بازدید 23 بهمن 1401ش
  • «احمد کسروی»، در ویکی نور، بازدید 24 بهمن 1401ش
  • «احمد کسروی»، در مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم، بازدید 24 بهمن 1401ش
  • «احمد کسروی»، در ویکی پدیا، بازدید 24 بهمن 1401ش