جودیت باتلر

از ویکی‌جنسیت
جودیت باتلر
اطلاعات شخصی
زاده ۲۴ فوریه ۱۹۵۶؛ یهودی‌زاده، آمریکایی
مکتب پساساختارگرا
همسر همجنسگرا
خدمات
تحصیلات دکترا فلسفه
محل تحصیل دانشگاه ییل

جودیت باتلر[۱] فمینیسم پساساختارگرا، منتقد فمنیست آمریکایی.

جودیت باتلر در زمینه‌، نظریه فراهنجار، فلسفه سیاسی و علم اخلاق نظریاتی دارد. وی استاد ادبیات در دانشگاه کلمبیای شهر نیویورک است.نخستین اثر جودیت باتلر «آشفتگی جنسیتی» نام دارد که در سال ۱۹۹۰ به چاپ رسید. یکی از نظریات باتلر در خصوص جنسیت طرح مبحثی‌ با عنوان «پرفورمتیویتهٔ جنسیت» است. باتلر معتقد است که جنسیت یک «اجراء» (performance) کردن است، آن چیزی که فرد در شرایطی خاص به نمایش می‌گذارد، نه قاعده‌ای جهانشمول از «آنچه تو هستی». در همین راستا باتلر نظریه ایفای جنسیت را مطرح کرده و در قالب این نظریه عنوان می‌کند که درست همانگونه که می‌آموزیم زبان را بسته به موقعیت به کار ببریم، می‌آموزیم که به گونه‌ای ایفای نقش کنیم که گویی زن یا مرد هستیم.

باتلر که خود همجنس‌گرا بود در کتابش صراحتا تقسیم بندی زیگموند فروید در حوزه تکامل جنسی را مردود می داند، او معتقد است هیچ تفکیک و دسته بندی جنسیتی وجود ندارد، لذا جنسیت اساسا پدیده‌ای آزاد می تواند باشد، به اعتقاد باتلر تفکیک جنسیتی (زن و مرد) ریشه در نگاه تبعیض آمیز به انسان دارد و لذا تنها برآمده از یک گفتمان سلطه گرا فرهنگی و به نوعی سنتی است. نظرات او مبنای نظریات همجنس‌گرایی و کوییر، موج سوم فمینسیم و نیز پست فمینیسم می باشد.

زندگی‌نامه

جودیت باتلر در کلیولند، اوهایو و در یک خانوادهٔ روس-مجار به دنیا آمد. مادرش یهودی بود و جودیت از همان دوران کودکی به کلاس‌های اخلاق یهودی می‌رفت. او در همان دوران از کلاس‌ها به وجد می‌آمد و علاقه‌مند شد که در مورد مارتین بوبر بیشتر تأمل کند. او در همان دوره‌ها با نوشته‌های ایمانوئل کانت، گئورگ ویلهلم، گئورگ ویلهلم فریدریش هگل و باروخ اسپینوزا آشنا شد.[۲]

باتلر به کالج بنینگتون پیوست و سپس در دانشگاه ییل مشغول به تحصیل شد. او در سال ۱۹۸۴ موفق به دریافت دکتری خود در رشتهٔ فلسفه شد.[۳] باتلر پیش از آن که در سال ۱۹۹۳ در دانشگاه برکلی مشغول به کار شود، در دانشگاه‌های وسلیان، جرج واشینگتن و جان هاپکینز تدریس می‌کرد.[۴] در سال ۲۰۰۸، او با عنوان فعالیت‌هایی در کنکاوهای انسان‌گرایانه، موفق به دریافت جایزهٔ دستاورد برجسته از بنیاد «اندرو دبلیو ملون» شد.[۵] او، از سال ۲۰۰۶، عنوان پروفسور، کرسی «هانا آرنت» در تحصیلات تکمیلی اروپا (EGS) در سوئیس از آنِ خود کرده‌است. باتلر از اعضای هیئت مشاورهٔ مجلهٔ آکادمیکِ «آیدنتیتیز» است که در حوزهٔ سیاست، جنسیت و فرهنگ منتشر می‌شود.[۶] همچنین باتلر بر روی نقد خشونت اخلاقی کار می‌کند و تلاش می‌کند تا نظریه‌ای را با عنوان نظریهٔ مسئولیت تدوین کند.[۷] جودیت باتلر در سال 2004 جایزهٔ «براندر پرایز» از دانشگاه یل و همچنین جایزهٔ «تئودور آدورنو» را دریافت کرد و در سال 2007 عضو منتخب مجمع فیلسوفان آمریکا شد. [۸]

دیدگاه

از نظر بسیاری از نظریه پردازان مهمترین رویکرد متاخر در مطالعات جنسیت، مفهوم‌پردازی است که جودیت باتلر از مفهوم "اجرای جنسیت " ارائه می کند. از دید باتلر جنسیت نه فقط امری فرهنگی بلکه چیزی شبیه پنداری فرهنگی است که گرچه تا حدی مصالح آن را بدن فراهم می‌کند اما به طور کامل در بستر جامعه شکل می گیرد. جنسیت به بیان باتلر نه نوعی هویت ذاتی که کرداری گفتمانی است. در حالیکه تصور می‌شود جنسیت محصول و معلول هویت جنسی است، رابطه‌ای معکوس وجود دارد؛ این جنسیت است که هویت جنسی را برمی سازد. بنابراین هویت‌های جنسی گونه‌های متفاوتی از "اجرا" هستند که برخی همراه با سیستم و برخی ضد سیستم هستند. [۹] جنسیت نسبت به تناقضات و ناپایداری اعمال جنسیتی در افراد بی توجه است. او معتقد است که جنسیت به صورت غیرداوطلبانه ای درون گفتمان‌های دگرجنس‌خواهی "اجرا" می شود. چنین گفتمان‌هایی با اعمال ساده اما مخربی مانند "دگرپوشی " -پوشیدن لباس یک جنس توسط جنس دیگر- به راحتی فرو می ریزند. مفهومی که باتلر ارائه می دهد احتمالا یکی از رادیکال‌ترین مفاهیمی است که می توان از جنسیت ارائه داد. او با به کارگیری مدل فوکویی ادعا می کند که همه‌ی طبقه‌بندی‌های هویتی درحقیقت متاثر از نهادها، اعمال و گفتمان¬هاست.[۱۰] او سپس بحث خود را به اینجا می کشاند که تمایز میان جنس و جنسیت منجر به نوعی انقطاع ریشه‌ای میان بدن‌های جنسی و جنسیت‌‍‌های برساخته‌ی فرهنگی ایجاد می کند؛ چراکه در شرایط اتسحکام و ثبات دوگانه‌ی زن و مرد، ساخت مردانه انحصارا به بدن‌های مذکر تعلق گرفته و ساخت زنانه نیز تنها بدن‌های مونث را تفسیر می کند.

چنین رویکردی کل مسیر هویت یابی انسان را به چالش می کشد. مفهوم جنسیت به مثابه‌ی اجرا، نوعی به بازی گرفتن آزادانه ی طبقه بندی‌های جنسیتی که انسان به صورت اجتماعی به آنها وارد می شود را به رسمیت می‌شمارد. نتیجه‌ی این وضعیت آن است که افراد توان ایجاد "آشفتگی جنسیت " و به چالش کشیدن راه‌هایی که از طریق آن گفتمان‌ها معانی و نهادهای قطعی خود را – مانند دگرجنس خواهی اجباری- ایجاد و تقویت می‌کنند را به دست می‌آورند. ساختارشکنی باتلر از تمایز میان جنس و جنسیت، او را به چهره ای غیرقابل انکار در مطالعات جنسیت تبدیل کرده است. نظرات او مبنای نظریات همجنس‌گرایی کوییر و موج سوم فمینسیم و نیز پست فمینیسم می باشد. در حقیقت، به چالش کشیدن پیش فرضِ اصلی جنبش زنان توسط رویکردهای جدید فمینسیتی مدیون آثار باتلر است: این که زن بر جوهر یا هویت مشترکی دلالت دارد که مبنای دانش و سیاست فمینیستی را تشکیل می‌دهد. درحالیکه مشروعیت اتکا به زن به منزله ی بنیان جنبش زنان مفهومی فاقد انسجام است، این امر به طرد گروه‌هایی از زنان انجامیده و هنجارها و تصوراتی را راجع به زن فمینیست شکل می‌دهد که بسیار محدود کننده است. [۱۱]

جوديت باتلر تصريح مي‌كند: هيچ جنس راستيني وجود ندارد و فرهنگ، هم جنس و هم جنسيت را مي‌سازد و جنس فقط يك امر مصنوعي يا خيالي است. [۱۲] [۱۳]

آنچه جودیت باتلر در مورد برساخت‎‌گرایی از ما می‌خواهد این است که نسبت به تمام مفروضات یقینی خود در نگریستن به پدیده‌های اجتماعی تردید کنیم و آنها را کنار بگذاریم؛ یعنی شک و تردید در روش هایی که جهان به واسطه آنها، خود را بر ما پدیدار می سازد. در واقع این شک و تردید بدین معنا است که ممکن است دسته بندی هایمان برای درک جهان، لزوما منطبق با تقسیم بندی واقعی نباشد؛ مثال رادیکال برساخت بودن اجتماعی در مورد تقسیم بندی جنسیتی است. مشاهدات ما در مورد جهان به ما می گوید که نوع بشر به دو جنس مرد و زن تقسیم می‌شوند. حال آنکه برساخت‌گرایی از ما می‌خواهد تا به طور جدی این سؤال را مطرح کنیم که آیا دسته‌بندی انسان ها به مرد و زن، فقط واکنشی ساده به تمایزی طبیعی (تمایزی که طبیعت خود به خود انجام داده) در نوع بشر است؟ چرا این تمایز مهم است؟ این تردید ما را به سمت فقدان شفافیت چنین شکلی از تقسیم بندی و گرایش به درک بهتر آن با دیدگاه های غیر بیولوژیک سوق می دهد. باید توجه داشت آنچه در دسته بندی، طبیعی به نظر می رسد، ممکن است بیش از هر چیز، برساخت‌های فرهنگی با تبعات اجتماعی گسترده آن باشد. با این دیدگاه، اذعان قطعی به تقسیم بندی جنسیتی، می تواند درست مثل تقسیم بندی مردم به قدکوتاه‌ها و قدبلندها یا حتی تقسیم بندی آنها بر اساس غبغب با نوع لاله گوش و غیره باشد.زیرا این گونه تقیسم بندی ها حداقل اندازه تقسیم بندی جنسیتی جدی نیستند؛ از این رو بنا بر تعبیر ویوین بار هیچ چیز اجتماعی، بدیهی نیست؛ زیرا همه چیز برساخته است و قابل تشکیک مجدد»[۱۴]

افزون بر تأکید جدی برساخت‌گرایی بر لزوم اذعان نکردن به اصل بدیهی در امور اجتماعی و اصرار به بازاندیشی به منظور فهم مجدد آنها، این رویکرد بر تاریخ مندی تحولات، پدیده‌ها و واقعیت های اجتماعی تأکید دارد و بر توجه به زمانمند و مکانمند بودن امور اجتماعی و فرهنگی تمرکز می کند، رویکردی که در نهایت به نوعی نسبیت‌گرایی می‌رسد.

ادعای نسبی بودن همه شناخت‌ها، خود یک قضیه مطلق و کلی و دائمی است بنابراین حداقل یک شناخت مطلق اتفاق افتاده است. و اگر مدعی شوند که این قضیه هم نسبی است، پس دلالت بر مدعای آن‎ها نمی‌‎کند. یعنی در بعضی موارد صحیح نیست پس قضیه مطلق و دائمی وجود دارد. [۱۵] فارغ از نقد کلی نسبیت می‌‎توان به این نکته اشاره کرد که همه انسان‌‎ها حداقل با علم حضوری در درون خود حقایقی را به صورت مطلق درک می‎‌کنند. در دایره علوم حصولی نیز بسیاری از حقایق مطلق وجود دارند که همگان به آن اذعان دارند مانند وجود هستی و اصل وجود انسان. در میان سایر حقایق نیز می‎‌توان موارد بسیاری را یافت که فارغ از جنسیت، نژاد و طبقات اجتماعی و ... ثابت بوده و در برخورد با فاعل شناسا تغییری در آن‎ها رخ نمی‌‎دهد. در برابر نظریه‌ی برساخت‌گرایی و از نظر دانشمندان بسیاری، این سخن (برساختگی بسیاری از تفاوت‌ها) بی‌دلیل است؛ همان‌گونه که نفی ارتباط میان تفاوت‌های جنسیتی و ویژگی‌های طبیعی مربوط به جنس به دلایلی محکم و علمی‌ نیازمند است که فمینیست‌ها هنوز از ارائه‌ آنها عاجزند.برای نمونه، [۱۶]؛ [۱۷]؛ [۱۸]؛ [۱۹] بنابراین و بر پایه‌ی شواهد علمی فراوان، هویت جنسی هر فرد، اگر‌چه به کمک عناصر اجتماعی (مثل برخورد و تربیت والدین، نظام پاداش‌ها، الگو‌گیری و شرطی‌سازی) شکل می‌گیرد، جنبه‌ی زیستی و روانی‌ای که به‌طور طبیعی در هر فرد وجود دارد، این هویت را استوار می‌سازد [۲۰] و به آن مشروعیت می‌بخشد.

آثار

  • ۲۰۰۷: Who Sings the Nation-State?: Language, Politics, Belonging (with Gayatri Spivak)
  • ۲۰۰۵: Giving An Account of Oneself
  • ۲۰۰۴: Undoing Gender
  • ۲۰۰۴: Precarious Life: The Powers of Mourning and Violence
  • ۲۰۰۳: Women and Social Transformation (به همراه Elisabeth Beck-Gernsheim و Lidia Puigvert)
  • ۲۰۰۰: Contingency, Hegemony, Universality|Contingency, Hegemony, Universality: Contemporary Dialogues on the Left (به همراه ارنستو لاکلائو و اسلاوی ژیژک)
  • ۲۰۰۰: Antigone's Claim: Kinship Between Life and Death
  • ۱۹۹۷: The Psychic Life of Power: Theories in Subjection
  • ۱۹۹۷: Excitable Speech: A Politics of the Performative
  • ۱۹۹۳: Bodies That Matter: On the Discursive Limits of "Sex"
  • ۱۹۹۰: Gender Trouble: Feminism and the Subversion of Identity (آشفتگی جنسیتی)
  • ۱۹۸۷: Subjects of Desire: Hegelian Reflections in Twentieth-Century France (مباحث شهوت: بازتاب اندیشه‌های هگل در قرن بیستم فرانسه ۱۹۸۷)

پانویس

  1. Judith Butler‎.
  2. Aloni, Udi (February 24, 2010). "Judith Butler: As a Jew, I was taught it was ethically imperative to speak up". Haaretz. Archived from the original on 27 February 2010. Retrieved 26 July 2012.
  3. «Judith Butler - Biography». The Europian Graduate School.
  4. Kathleen Maclay (19 March 2009). "Judith Butler wins Mellon Award". UC Berkeley News.
  5. "2008 Distinguished Achievement Award Recipients Named". The Andrew W. Mellon Foundation. Archived from the original on 15 April 2011. Retrieved 28 July 2012.
  6. «Advisory board of Identities».
  7. «Judith Butler - Biography». The Europian Graduate School.
  8. «جودیت باتلر»، در ویکی پدیا
  9. میلنر؛ براویت، «درآمدی بر نظریه فرهنگی معاصر»، چ 5، 1394ش
  10. باتلر، «آشفتگیِ جنسیت»، چ 1، 1389ش
  11. سیدمن، «کشاکش آرا در جامعه‌شناسی»، چ 5، ص 285، 1392ش
  12. اپیگنانسی، «پست مدرنیسم: قدم اول»، چ 1، ص 101و103، 1388ش
  13. مشیرزاده، «از جنبش تا نظریه اجتماعی: تاریخ دو قرن فمینیسم»، چ 5، ص 445، 1390ش
  14. Burr, Vivien (1995), an introduction to social constructionism, Routledg press p 15.
  15. مصباح یزدی، «آموزش فلسفه-جلد اول»، ص 105، 1383ش
  16. ریترز، «نظریه جامعه‌شناسی در دوران معاصر»، چ 17، ص 471، 1391ش
  17. بار، «جنسيت و روانشناسي اجتماعي»، چ 1، ص 50، 1383ش
  18. گاردنر، «جنگ علیه خانواده»، ص 192-198، 1396ش
  19. پیز، «کتاب آنچه زنان و مردان نمی دانند: حقایقی درباره ی برقراری ارتباط با جنس مخالف»، ص 338، 1397ش
  20. اتکینسون؛ نولن هوکسما؛ بم؛ اسمیت؛ اتکینسون، « زمینه ی روانشناسی هیلگارد»، ص 198، 1400ش

منابع

  • ریتا ال اتکینسون، ریچاردسی و دیگران، «زمینة روان‌شناسی هیلگارد»، مترجم: محمد‌نقی براهنی،نشر رشد، 1385ش.
  • مصباح یزدی، محمد تقی، «آموزش فلسفه»، امیرکبیر، تهران، چاپ چهارم، 1383ش.
  • Burr, Vivien (1995), an introduction to social constructionism, Routledg press.
  • ريچارد آپيگنانزي و گريس كارات، «پسامدرنيسم، قدم اول»، مترجم: فاطمه جلالی سعادت، شیرازه، بی‌تا،1388ش.
  • حميرا مشيرزاده، «از جنبش تا نظریة اجتماعی: تاریخ دو قرن فمینیسم»، شیرازه، تهران، 1390ش.
  • استیون، سیدمن، «کشاکش آرا در جامعه‌شناسی»، مترجم: هادی جلیلی، نی، تهران، 1386ش.
  • میلنر، اندرو؛ براویت، جف، «درآمدی بر نظریه فرهنگی معاصر»، مترجم: جمال محمدی، ققنوس، 1385ش.
  • «جودیت باتلر»، در ویکی پدیا، تاریخ بازدید: 28بهمن1401ش.