حجاب زدایی وحریم زدایی در البسه وابنیه ایرانی قبل وبعد از سلسله پهلوی

از ویکی‌جنسیت
شناسه مقاله
نویسنده: منان رئیسی, محمد؛ انصاری پور, زهرا
عنوان:مطالعه تطبیقی حجاب زدایی وحریم زدایی در البسه وابنیه ایرانی قبل وبعد از ظهور سلسله پهلوی
درجه: علمی -پژوهشی ISC
کلیدواژه: البسه ی بانوان، ابنیه ی مسکونی، لیبرالیسم، حریم زدایی، حجاب زدایی

عنوان

مطالعه تطبیقی حجاب زدایی وحریم زدایی در البسه وابنیه ایرانی قبل وبعد از ظهور سلسله پهلوی


چکیده

مسئله ی عدم رعایت حریم در البسه و ابنیه ی معاصر ایرانی، از مسائل مهم فرهنگی کشور است که به دلیل عدم تناسب با فرهنگ اسلامی ایرانی، تبعات فرهنگی اجتماعی مختلفی را در جامعه ی معاصر ایران به بار آورده است. این پژوهش با استفاده از روش تفسیری تاریخی و با استناد به منابع اسنادی، به ژرفکاوی این سؤال میپردازد که آیا به لحاظ تاریخی، در تحولات سده ی اخیر ایران، بین (حجاب زدایی در البسه )به طور خاص لباس بانوان( و حریم زدایی در ابنیه )به طور خاص بناهای مسکونی، ارتباط معناداری وجود دارد؟ طبق یافته های این پژوهش و در پاسخ به سوال فوق چنین استنباط میشود که در تاریخ معاصر ایران، کنش های حجاب زدا و حریم زدا در البسه و ابنیه، ریشه در بینش مشترکی دارند که مکتب فکری لیبرالیسم، به عنوان یکی از مهم ّ ترین وجوه مدرنیزاسیون و تجددمآبی با تأکید بر آزادی مطلق فرد، وجه شاخص این بینش است. در دوره ی پهلوی، مابه ازای این لیبرالیسم در البسه، به کشف حجاب و آزادی مطلق بانوان در پوشش و حجاب تعبیر شد؛ کما اینکه مابه ازای آن در معماری، به برونگرایی و حریم زدایی از بناها (لیبراسیون فضایی) تعبیر گردید. علاوه بر مبنای بینشی مشترک، از مهمترین وجوه مشترک حجاب زدایی و حریم زدایی در البسه و ابنیه، ّ برونزا بودن و بسط آنها از دولت به مردم در دوره پهلوی بوده است که شواهد این مدعا در این پژوهش ارائه شده است.


مقدمه

پادشاهی خاندان پهلوی در ایران با تحوالت و دگرگونی های فرهنگی و اجتماعی فراوانی همراه بود. رضا شاه پهلوی که با کودتای ۱۲۹۹ به قدرت رسیده بود؛ تنها راه حل ارتقا و پیشرفت کشور را در تبعیت از مبانی مدرنیسم و تقلید بی چون وچرا از کشورهای غربی میدید ،با پیگیری این سیاست، ایران در بسیاری از جنبه های فرهنگی، اجتماعی و کالبدی دچار تحولاتی گسترده شد. به دنبال این تحولات، در عرصه ی معماری ابنیه ی مسکونی و طی رویکردی حریم زدا، خانه های درونگرای دوره ی قاجار ِ با حیاط مرکزی و هشتی ورودی و ایوانهای روبه حیاط، تبدیل شد به آپارتمان ِ های ردیفی برونگرا و با مساحت کم و پنجره ها و ایوانهای رو به خیابان؛ دقیقا مشابه آنچه در کشورهای غربی ساخته میشد. مشابه همین نوع تحول در عرصه ی حجاب و البسه ی بانوان نیز اتفاق افتاد و بانوان ایرانی که تا پیش از این با چادر و پوشش شرعی در معابر حاضر میشدند؛ طی رویکردی حجاب زدا و غرب گرایانه، برای حضور در محافل عمومی مجبور به کنار نهادن حجاب میشدند.

در این پژوهش سعی میشود با روش تفسیری تاریخی و با تطبیق این دو تحول (حریمزدایی در ابنیه و حجابزدایی در البسه) به تحلیل تأثیر مبانی تمدن معاصر غرب بر آنها پرداخته شود.

گزارش مقاله

در این مقاله، نویسنده به مقایسه البسه بانوان و ابنیه مسکونی ،قبل وبعد از سلسله پهلوی میپردازد:

البسه بانوان قبل از پهلوی

طبق شواهد و مستندات تاریخی، پوشش و البسه بانوان ایرانی تا پایان دوره ی قاجار از گرایش کلی مستور کردن سرچشمه می-گرفت [۱]البته ریشه ی تغییر پوشش زنان ایرانی را میتوان در زمان ناصر الدین شاه قاجار و سفر او به فرنگ پنداشت. در این دوران به مرور، پوشش زنان در درون خانه تغییر کرد؛ اما این تغییر پوشش هنوز به هیچ وجه به خارج از ابنیه مسکونی کشیده نشده بود.

پس از سفر ناصرالدین شاه به فرنگ، شاه که شیفته لباس بالرینهای پطرزبورغ شده بود؛ آن را لباس زنان اندرون شاهی قرار داد و چون مد لباس اندرون شاهی ابتدا به شاهزاده خانم ها و سپس به زنان اعیان شهری و بالاخره بین طبقات مختلف شهرنشین رواج مییافت؛ شکل البسه بانوان این دوران در داخل ابنیه ی مسکونی به تدریج تغییر کرد و این آغاز پیروی از مد فرنگی در لباس بود [۲]اما این پیروی از مد فرنگی منحصراً در درون خانه ها بود و تغییری در پوشش زنان در بیرون از خانه رخ نداد بانوان در دوره ی قاجار در بیرون از منزل از چادر به همراه روبندی پوشاننده استفاده می کردند که صورتشان را کامل مستور میکرد و بلندای آن تا زانو میرسید. این روبند در جلوی چشم، متشکل از پارچه ای توری مانند بود که تودوزی شده بود و امکان دیدن محیط بیرون را برای بانوان میسر میکرد [۳]

ابنیه مسکونی قبل از پهلوی

اکثریت قریب به اتفاق ابنیه مسکونی ساخته شده تا قبل از سال 1300 شمسی و شروع سلسله ی پهلوی، چه کوچک و چه بزرگ، حیاط مرکزی دارند و چیدمان جزءفضاها پیرامون حیاط ها از نظام فضایی مشخصی پیروی میکند. حیاط در همه ی این خانه ها مرکزیت دارد و همانند قلب خانه عمل میکند.

با بررسی خانه های تاریخی و مشاهده ی معماری آنها اصل درونگرایی به طور مشخصی قابل درک است. این پوشیدگی و درونگرایی در ساماندهی شهری نیز رعایت میشد و در خیابانهای شهر نیز قابل لمس بود. این وضعیت تا اواخر دوره ی قاجار ادامه داشت و در طول سالهای طولانی سلسله ی قاجاریه، معماران هنوز به اصول کهن معماری ایران مثل درونگرایی و حفظ محرمیت التزام داشتند ، اما از اواخر این دوره به تدریج برخی تحوالت ابنیه ی مسکونی در تزئینات داخل و خارج خانه و نمای بیرونی نمایان شد طی این دوره، تغییر در خانه ها منحصر به تغییر تدریجی در رنگ و لعاب دیوارها و نقوش تزئینی شد و نه تغییر در ساختار فضایی و اصل درونگرایی؛ زیرا رعایت حریم و حرمت در معماری ابنیه ِ ی مسکونی به معنای دقیق بازتاب حرمت اجتماعی در ساختار فرهنگی بود [۴]

البسه بانوان پس از پهلوی

پس از قاجاریه، رضا شاه پهلوی به سلطنت رسید که دوران زمامداری وی با تحوالت بسیار زیاد در عرصه های فرهنگی، اجتماعی و کالبدی همراه بود. عمده ی این تغییرات، حاصل شیفتگی زمامداران کشور به فرهنگ و تمدن غرب بود و از آنجایی که لیبرالیسم، از مهمترین شاخصه های فرهنگی غرب است نمیتوان نقش این مکتب فکری را در تحولات این دوره ی ایران نادیده پنداشت،دنبال این تلقی از مفهوم آزادی و و نفوذ لیبرالیسم فرهنگی غرب در ایران، تأثیرات حاصل از این نفوذ در وجوهِ مختلف فرهنگی و اجتماعی دوره ی پهلوی نمایان شد که محوریت بخش مهمی از این تغییرات، آزادی زنان به سبک غربی بود.آزادسازی نسبی زنان ایرانی که از مهمترین تغییرات فرهنگی دوره ی رضاشاه بود؛ پس از دیدار وی از ترکیه (که در آنجا نیز آتاتورک به اقدام مشابهی دست زده بود)تسریع شد.به این ترتیب از این پس، بانوی ایرانی که تا پیش از این با پوشش و حجاب شرعی در معابر حاضر میشد مجبور بود برای حضور در محافل عمومی، به البسه ی غربی و فاقد پوشش و حجاب تن دهد.

ابنیه مسکونی پس از پهلوی

پس از سلطنت رضاشاه پهلوی، مشابه همان فرآیندی که برای حجاب زدایی از البسه ی بانوان اتفاق افتاد؛ برای حریم زدایی از ابنیه نیز رخ داد. وارطان هوانسیان -که از شاخصترین معماران این دوره است- جملات قابل تأملی را در خصوص تشبیه ابنیه و البسه به یکدیگر و لزوم مدرنیزاسیون و تداوم تغییر در این دو موضوع بیان میدارد: «کسانی که آن زمان (دوره قبل از سلسله ی پهلوی) را به یاد دارند؛ به خوبی میدانند که ساختمان های این شهر بزرگ (تهران)مانند طبقه نسوان (بانوان) که در زیر چادر سیاه مستور بودند؛ با دیوارهای بلند کاهگلی و یکنواخت محصور و جز با یک در چوبی آن هم به اشکال مختلف که در روی آنها کوبه های آهنی بدقواره ای نصب شده بود؛ وسیله ی ارتباط دیگری با دنیای خارج خود نداشتند.» [۵] ترویج لیبرالیسم و تلقی از آزادی طبق مبانی این مکتب فکری، سبب تغییرات قابل توجهی در معماری و شهرسازی دوره پهلوی شد که این تغییرات عمدتا با تأثیرپذیری از لیبرالیسم غربی به تدریج در ایران نمایان شد (همانطور که در البسه ی بانوان نیز تأثیرپذیری از تمدن غرب و لیبرالیسم غربی کاملا مشهود بود) باتوجه به توضیحات فوق چنین استنباط میشود که منشأ کنش های کالبدی دوران پهلوی (نظیر چرخش ساختمان ها از درون به بیرون و نفی اصل درونگرایی) را بایستی در تحولات بینشی این دوره جستجو نمود؛ زیرا همانطورکه اشاره شد؛ مواردی همچون چرخش ابنیه به بیرون و آزادسازی نمای ساختمان ً ها دقیقا ِ همسو با مبانی بینشی لیبرالیسم و به طور خاص لیبراسیون فضایی بود. به بیان دیگر، همانطور که برداشتن حجاب، محصول لیبرالیسم فرهنگی و نماد تجدِد لیبرال در عرصه ی پوشش و البسه ی بانوان تلقی میشد؛ برونگرایی و برداشتن حریم ساختمان ها نیز به عنوان معادل و ترجمان کالبدی این موضوع و نشانه تجدد لیبرال در عرصه ی معماری شهرسازی تلقی میشد. این مهم به نحوی بنیادین بر دیگر عناصر معماری ایران و پیدایش مواردی جدید در حوزه ی معماری و شهرسازی نظیر خیابانها، کوچه ها، پنجره ها، نماها و به عبارتی فضاهای تازه و نوین تأثیر گذاشت. [۶]

نتیجه

در پاسخ به پرسش اصلی پژوهش، چنین استنباط میشود که ارتباط معناداری میان تغییرات ایجاد شده در این دو موضوع قابل پیجویی است؛ به این معنا که هر چه از سلسله ی پهلوی به دهه های گذشته رجوع شود؛ البسه ی بانوان، پوشیده تر و موضوع رعایت حجاب در البسه، جدی تر رعایت میشده است؛ همانطور که در این دوره، ابنیه ی مسکونی نیز پوشیده تر و دارای حریم های قوی تری بودهاند. اما هر چه از سالهای شروع دوره ی پهلوی در ایران به جلو پیش میرود؛ به تدریج و تحت قوانین و سیاستهای حکومت، تشدید فرآیند حجاب زدایی در البسه ی بانوان دیده میشود؛ همانطور که تشدید فرآیند حریم زدایی در ابنیه ی مسکونی به چشم میخورد.

توجه به مجموعه اسناد و تحلیلهای ارائه شده، چنین استنباط میشود که بین کنشهای مربوط به تغییرات البسه و ابنیه در دوره پهلوی، رابطه معناداری وجود دارد.این معناداری، آنگاه با وضوح بیشتری آشکار میشود که توجه شود که در خانه هایی که عریان و فاقد هر نوع حریم هستند؛ احتمال پرورش بانوان مقیّد به حدود شرعی، ضعیفتر است؛درمعماری درونگرا (سنتی)، مناسبات معماری به گونه ای تنظیم میشد که روابط انسانها نیز تحت تأثیر آن، عفیفانه تنظیم گردد. به نحوی که در این نوع معماری، روابط غیرضروری اقشار مختلف، محدود میشد و مراعات روابط عفیفانه بین زن و مرد، تسهیل میشد و اگر کسی قصد داشت که در چنین خانه ای عفیف نباشد؛ بایستی تلاش مضاعف مینمود. ازاین رو، چنین استنتاج میشود که نقش معمار و کالبد معماری در تسهیل پایبندی شهروندان به ارزش های دینی، نقش قابل اعتنایی است و لذا شایسته است این موضوع در سیاستگذاری های فرهنگی در ارکان مختلف کشور، مورد توجه قرار گیرد.

پانویس

  1. . تهران: علمی. سیاست و حرمسرا، زن درعصر قاجار .1378. معتضد، خسرو، و نیلوفر کسری. 18 .
  2. . تهران: علمی. سیاست و حرمسرا، زن درعصر قاجار .1378. معتضد، خسرو، و نیلوفر کسری. 18 . همان، 215-216
  3. . رجبی، اشرف. 1384. تاریخچه ی تحول پوشاک بانوان ایرانی در دوره ی قاجاریه.رشد آموزش تاریخ (2): 44-39
  4. .کیانی، مصطفی.1386. معماری دوره ی پهلوی اول. تهران: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران.
  5. بانی مسعود، امیر.1394.معماری معاصر ایران در تکاپوی بین سنت و مدرنیته.تهران: هنر معماری قرن.
  6. کیانی، مصطفی.1386.معماری دوره ی پهلوی اول .تهران: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران.

منبع

  • منان رئیسی, محمد؛ انصاری پور, زهرا، پژوهش های معماری اسلامی، بهار 1398 - شماره 22 رتبه علمی-پژوهشی (وزارت علوم)/ISC  ( از 3 تا 22)