حضور زنان در ورزشگاه

از ویکی‌جنسیت
حضور زنان در ورزشگاه
مشخصات
عنوان نشست حضور زنان در ورزشگاه
نام ارائه دهنده خانم دکتر عاطفه صادقی
مرکز برگزار کننده موسسه فتوح اندیشه
تاریخ برگزاری 1398/04/01
دبیر نشست خانم دکتر طاهره کنعانی

این نشست با عنوان حضور زنان در ورزشگاه از سوی مؤسسه فتوح برگزار شد. حضور زنان به ورزشگاه یک مسئله و چالش برای جامعه ما ایجاد کرده است، و ذهن برخی زنان و جوانان جامعه به این چالش و معضل درگیر شده است. لذا این نشست در صدد پاسخ‌گویی به این معضل از نظر جایگاه اجتماعی می‌باشد. مسائل مدرنی که مطرح می‌شوند هر کدامشان قابلیت شالوده شکنی فضای سنت را دارند و به میزانی که فضای سنت را می‌شکند به همان میزان افق‌های جدید را برای عوامل خودشان ایجاد می‌کنند. یعنی مسئله صرفا احساسی و .. نیست بلکه مسئله‌ای کاملا چند بعدی و چند متغیری است. بحث حضور زنان در ورزشگاه نیز یکی از این مسائل است.

گزارش نشست

در این نشست خانم صادقی ابتدا به مسئله شناسی می‌پردازد که اصلا منظورمان از حضور خانم‌ها در ورزشگاه چیست؟ سپس به طرد جنسیتی و حق عمومی پرداخته است. بعد به حضور ورزشی زنان در کشورهای مختلف مسلمان اشاره می‌کند. سپس چهارچوب نظری؛ جانشینی و همنشینی را بیان می‌کند. بعد به متغیرهای محور همنشینی، متغیرهای مطروحه توسط مخالفان حضور و متغیرهای محور جانشینی اشاره می‌کند.

مسئله شناسی

منظورمان از حضور خانم‌ها در ورزشگاه چیست؟ آیا خانم‌ها تا الان امکان حضور در ورزشگاه را نداشته اند؟ آیا تا بحال به تماشای مسابقات فوتبال نرفته اند؟ واقعیت اینست که در سال 85 برای اولین بار دوره ی جام فوتسال باشگاه‌های آسیا که در ساوه برگزار شد، خانم‌ها این امکان را برای اولین بار پیدا کردند که با تدبیری مربوط به ورود و خروج مجزا؛ حضور پیدا کنند. خیلی قبل‌تر از آن هم حضور زنان برای بازی ایران و ایرلند در سال 1381 اتفاق افتاد، به این صورت که سفارت خانه‌ی ایرلند تقاضا داد که یک سری از خانم‌های ایرلندی می‌خواهند بیایند و مسابقه را ببینند و خیلی از خانم‌های ایرانی به واسطه‌ی امکانی که سفارت خانه‌ی ایرلند فراهم کرد با کارت سفارت خانه‌ی ایرلند به داخل ورزشگاه رفته و مسابقه را تماشا کردند. و قبل از آن هم در سال 77 که ایران از استرالیا برده بود در جشنی که پس از بازگشت ایشان از جام جهانی 1998در ورزشگاه آزادی گرفته شد آنقدر حجم هیجان بالا بود که خانم‌ها هم وارد ورزشگاه شدند.


در مسابقات ساوه به دلیل قوانین بین المللی که ایران را مجبور به این کار می کرد که در غیر این‌صورت حق برگزاری مسابقات از ایران گرفته شد، بنابراین ایران خانم‌ها را در مقاطعی گزینشی وارد ورزشگاه کرد، یا مثلا بازی با ایرلند به دلیل درخواست سفارت ایرلند ایران خیلی مقاومت نمی‌کند، ولی همچنان حضور خانم‌ها در ورزشگاه برای جامعه‌ی ایرانی یک عرف شکنی و تابو محسوب می شود. ولی واقعیت اینست که برغم این که خانم‌ها براحتی برای تماشای مسابقت فوتسال می روند مخصوصا در شهرستان‌ها، برای تماشای مسابقات ملی میروند، ولی وقتی جنبش‌های زنان از حضور زنان در ورزشگاه‌ها صحبت می‌کنند دوستان مسئله شان دقیقا حضور زنان برای تماشای مسابقات دربی و لیگ داخلی است. چون هیجان اصلی مسابقات اینجاست.

طرد جنسیتی و حق عمومی

در مسابقات با سوریه و کره، یک سری از خانم‌ها به صورت گزینشی توانستند به ورزشگاه بروند و این دو مسابقه‌ی ملی را تماشا کنند، این امر با اعتراض فعالان جنبش زنان ایران مواجه شد چرا که معتقد بودند ممنوعیت حضور زنان فقط برای زنان ایرانی است. حضور زنان خارجی در جریان برگزاری بازی‌های بین‌المللی تیم ملی ایران چندین بار تکرار شد و زنان کره‌ای، ژاپنی، چینی و سوری توانستند وارد ورزشگاه آزادی بشوند این مسئله یعنی جواز ورود زنان غیرایرانی و عدم ورود زنان ایرانی باعث شد تا استدلال‌هایی که تاکنون به صورت عمومی عدم ورود زنان به ورزشگاه را موجب می‌شد با خدشه مواجه شود.

دلایلی مانند اختلاط، نامناسب بودن محیط ورزشگاه برای حضور بانوان، نداشتن امنیت اخلاقی یا عدم امکان تأمین امنیت محیط ورزشگاه توسط نیروی انتظامی و ... با خدشه وارد شدن به این دلایل فعالان بحث ورود زنان به ورزشگاه مشكل را نه تفكیك بلكه «طرد جنسیتی» عنوان کرده و مسئله را نه مطالبه‌ای عمومی بلکه یک حق عمومی دانستند. در این فضا رسانه‎ها هم نقش خود را بازی می‌کنند. ممکن است این پرسش مطرح شود که اگر زنان غیر ایرانی امکان ورود به ورزشگاه نمی‌یافتند آیا مسئله ورود زنان به ورزشگاه شمایل حق محوری نمی‌یافت. طبیعتا پاسخ منفی است. چون مدافعان حضور زنان در ورزشگاه فقط به این موضوع استناد نمی‌کردند بلکه مواردی مانند امکان حضور زنان مسلمان سایر کشورها برای تماشای مسابقات و حضور در ورزشگاه، مطالبات بین‌المللی، فعالیت افراد دو تابعیتی و مشکوک در این خصوص، ظرفیت این موضوع برای بهره‌برداری های رسانه‌ای و سیاسی و ... همگی مولفه‌هایی بود که موضوع حضور زنان در ورزشگاه را تبدیل به یک مسئله چند وجهی و پیچیده می‌نمود. مثل اینکه ماتنها کشور مسلمان هستیم که خانم‌هایمان حق حضور در ورزشگاه را ندارند. مسلمانی ما از آنها سر است یا مسلمانی آنها از ما سر است؟

حضور ورزشی زنان در کشورهای مختلف مسلمان

در کشورهای مختلف مسلمان، زنان این حق را دارند که به ورزشگاه بروند ولی خانم‌هایی که قشر متدین جامعه‌شان محسوب می‌شوند علاقه‌ای به این موضوع ندارند، ولی حق انتخاب را دارند. مسئله اینست که در بسیاری از این کشورها خانم‌ها دارای حق ورزش نیستند ولی حق تماشاگری را دارند. یعنی فضای ورزشی را ندارند که از این لحاظ ایران پیشرفته‌تر است.


مثلا در افغانستان ، سه چهار سال اخیر قبل از حضور طالبان، خانم‌ها به ورزشگاه می‌رفتند. قبل از آن آنقدر بنیادگرا ها سخت می‌گرفتند که خانم‌ها جرات نمی‌کردند به ورزشگاه بروند. این دو سه سال اخیر خصوصا به واسطه همسر رییس جمهور اسبق افغانستان که مسیحی و لبنانی الاصل بود، این امر محقق شد. اما کشورهای دیگری مثل کویت، پاکستان و غیره از اول چنین حقی را داشتند. البته عربستان به تازگی این امکان را فراهم کرده ولی کشورهای دیگر حتی تانزانیا چنین امکانی را دارند اما اینقدر فضا بد است که اصلا قشر متدین نزدیک به این فضاها نمی‌شوند. البته آنها دنبال آن نیستند که تمام ساختار را فقهی کنند ما دنبال آن هستیم که کل ساختار را فقهی کنیم.

چهارچوب نظری؛ جانشینی و همنشینی

چهارچوب نظری‌ای را در نظر گرفته‌ایم به عنوان جانشینی و هم نشینی. که از معناشناسی می‌آید. تا بتوانیم فارغ از تشتت موضوع و مغالطات آن را در فضایی منطقی مورد بررسی قرار دهیم. رویکردهای هم‌نشین امکان شناخت مسئله را ایجاد نموده و وجوه مختلف آن را تبیین می‌کنند و رویکردهای جانشینی امکان بهره‌برداری و پیامدهای آن را توضیح می‌دهند.

رویکردهای همنشینی و جانشینی در معناشناسی، امکان شناخت بهتر حوزه معنایی را فراهم می‌کنند. اشتراک در یک شرط لازم، سبب طبقه‌بندی واژه‌ها در یک حوزه معنایی می‌گردد، که واحدهای یک نظام معنایی را تشکیل می‌دهند؛ چنین واحدهایی به دلیل ویژگی مشترک‌شان، هم‌حوزه به حساب می‌آیند. ساخت، به معنی «واحدهایی‌است که یا کنار هم و یا به جای هم قرار می‌گیرند» باعث شکل‌گیری متون و واژگان می‌شود. هر متن از واژگان و عباراتی تشکیل‌ شده که ساختار آن را به‌وجود آورده، همه آن‌ها در یک شبکه معنایی حرکت می‌کنند؛ وحدت و انسجام آن نیز بر اثر تناسب درونی بین اجزا به‌وجود می‌آید که می‌توان آن‌را در دو محور جانشینی و هم‌نشینی بررسی کرد.

پس انواع روابط ساختاری در جمله بر دو نوع است: رابطه همنشینی و رابطه جانشینی. صورت ساده این دو اصطلاح چنین‌است: اگر واحدها به‌جای هم قرار گیرند بر مبنای محور جانشینی و اگر کنار هم قرار گیرند بر اساس محور همنشینی هستند، این دو «مانند تار و پودی هستند که ساخت و بافت کلام را در حوزه معنایی خاص به‌وجود آورده‌اند.» همین مفهوم در نظریات فرهنگی نیز مورد توجه است. در همنشینی ما موارد و استدلال ها و رویکردهایی را می‌آوریم که کمک می‌کنند به بحث ما یعنب اگر موضوع ما حضور خانم‌ها در ورزشگاه است کمک می‌کنند به حضور بیشتر خانم‌ها در ورزشگاه، موارد همنشین می‌آیند استدلا را تقویت یا تضعیف می کنند در جانشینی ما استدلال‌ها و رویکردهایی را داریم که اینها ظاهر همنشین دارند ولی در واقع جای رویکرد اصلی می‌آیند عمل می‌کنند مثل استفاده‌های سیاسی‌ای که دولتمرد‌ها دارند از حضور خانم‌ها در ورزشگاه می‌کنند که هیچ ربطی به اصل موضوع ندارد به دلیل منافعی که برای دولت‌ها دارد می‌آیند و در سطج جانشین مطرح می‌شوند.

متغیرهای محور همنشینی

متغیرهای مطروحه توسط موافقان حضور

1- حضور زنان در ورزشگاه به مثابه یک حق عمومی و در قاعده حقوق شهروندی به عنوان مثال در نشستی که با عنوان «نقد و بررسی ورود زنان به ورزشگاه‌ها» 15 آبان ماه 1396 در اندیشگاه فرهنگی کتابخانه ملی و توسط انجمن جامعه، ورزش و فرهنگ ایران، گروه ورزش انجمن جامعه‌شناسی ایران و هفته‌نامه آریا دخت برگزار شد. بیتا مدنی، دبیر گروه تخصصی جامعه‌‍‌شناسی ورزش انجمن جامعه شناسی ایران با توجه به حضور زنان غیر ایرانی «فراهم نبودن زیر ساخت» را یک بهانه می‌داند که حق ورود زنان به ورزشگاه را گزینشی ساخته است. مدنی بر پرهیز از این خطای شناختی تاکید می‌کند که «پیگیری احقاق چنین حقی سایر مطالبات زنان را به تعویق یا تعطیلی نمی‌کشاند.

پس نباید نتیجه بگیریم که این حق را به نفع موارد بغرنج و ظاهرا ضروری‌تر فروگذاریم. پی‌گیری این امر خود سبب فراخوانی سایر مطالبات ریز و درشت زنان در ساحت‌های گوناگون حیات اجتماعی می‌شود و چه بسا راه را بر اصلاح آن کلیشه بنیادین جنسیتی (کنترل بدن زنانه در سپهر عمومی) که دلیل اصلی راه ندادن زنان به ورزشگاه و بسیاری محدودیت‌های دیگر هم هست باز کند.»


خانم بیتا مدنی در مقاله‌شان می‌گویند: «بنابراین طرح مواردی مانند توجه به ورزش عمومی بانوان به جای امکان ورود زنان به ورزشگاه بیشتر شبیه پاک کردن صورت مسئله است. چون مسئله‌ای که اکنون به مدد فضای رسانه‌ای صورت بحران یافته، چندان ارتباطی به سلامت عمومی ندارد که در پارادایم ورزش عمومی به دنبال پاسخگویی آن باشیم.» پس مسئله اصلا مسئله‌ای نیست که ما با ورزش عمومی به دنبال پاسخ گویی به آن باشیم. و حق را باید چه کم و چه زیاد گرفت.


2- حضور زنان در ورزشگاه به مثابه پازلی از نظام معنایی ورزش در هر جامعه

در این رویکرد ورزش به مثابه یک نهاد اجتماعی در ساختار مدرن تأمین بخشی از کارکردها و نیازهای خاص اجتماعی را بر عهده دارد و در این خصوص به میزان تعریف و جایگاهی که جامعه و متولیان آن برای این نهاد و اجزای آن قائل شده‌اند، هر کدام دارای سهم و امتیاز می‌شوند. مثلا در نظام معنایی ورزش در ساختار مدرن، ورزش قهرمانی را در نظر بگیرید. خانم‌ها در آن شرکت می‌کنند آقا هم خیلی تاکید می‌کنند و وقتی خانم‌ها مدال می‌آورند آقا برای آنها پیام می‌دهد.

یک بخش دیگر از نظام معنایی ورزش فوتبال و لیگ داشتن و باشگاه داشتن و اینها است که ما دوباره این را هم داریم. یک بخش دیگر آن حضور در فدراسیون های جهانی است یعنی شما باید در عرصه‌ی بین المللی در فدراسیون ها عضو باشید قوانین و نظام‌های آن‌ها را بپذیرید بعد یک جاهایی هم با قوانین ما متناسب نیست. مثلا جمهوری اسلامی ایران آمد لباس پوشیده‌ی خانم‌ها را برای مسابقات شمشیرزنی طراحی کرد فدراسیون شمشیر‌زنی بررسی کرد دید این لباس آسیبی در ورزش ندارد. پس گفت اشکالی ندارد. البته این لباس پوشیده بدن نماست ولی نماد حجاب در جهان پوشاندن سر است بعد جمهوری اسلامی می آید عرصه‌ی نمادین را در نظر می گیرد عرصه‌ی هنجاری را منظور نمی‌دارد. یک بخش دیگر از نظام معنایی حضور زن‌ها در ورزشگاه است زیرا باعث می‌شود چرخ اقتصاد ورزش بیشتر بچرخد. وقتی زن می‌آید یعنی کل خانواده می‌آید در ورزشگاه.


صادق رئیسی کیا مدیر عامل اسبق باشگاه راه‌آهن معتقد است چون کارکرد ورزشگاه در جامعه ما به عنوان یک پنجره تنفسی و فضایی برای فحاشی دسته جمعی و تخلیه روانی تعریف شده طبیعتا با توجه به عرف غیرت محور جامعه‌ی ایرانی و هنجارهای جامعه، زنان امکان ورود ندارند. «پیرامون کارکرد ورزش به عنوان یک نهاد اجتماعی اگر بازتعریفی صورت نگیرد اجرای حق حضور بانوان در ورزشگاه‌ها با مشکلات عدیده روبرو خواهد بود. بنابراین ما باید برای اصلاح دریافت‌های خود از ورزش و تعریف و تبیین دقیق انتظارات خود از ورزش اقدام کنیم تا حقوق ورزشی و از جمله حق بانوان برای حضور در ورزشگاه‌ها بهتر و بیشتر از گذشته درک و پیاده سازی شود.


3- حضور زنان و سیاست پژوهی اواقات فراغت دختران و زنان جوان

این مسئله هم در جانشینی مطرح می‌شود و هم در همنشینی. در همنشینی به این صورت مطرح می‌شود که می‌گویند مسئله‌ای داریم به عنوان اوقات فراغت دختران جوان، پیرزن‌ها که طالب حضور در ورزشگاه نیستند.


4- حضور زنان در ورزشگاه به مثابه یک مطالبه بین‌المللی

موافقان حضور زنان در ورزشگاه چنین استدلال می‌کنند که این مطالبه به مثابه یک مطالبه‌ی بین‌المللی است.

یکی از مواردی که تب مسئله حضور زنان در ورزشگاه را تشدید می‌نماید، چالش های ما در عرصه بین‌المللی در این خصوص است. در حالی که در حال حاضر در همه کشورهای اسلامی زنان منعی برای حضور در ورزشگاه ندارند این موضوع به یکی از چالش‌های ما با سازمان‌های بین‌المللی ورزشی تبدیل شده به گونه‌ای که بهانه‌ای برای تنبیه یا تهدید یا امتیازخواهی ویژه می‌شود و در هر حال بر پرستیژ بین‌المللی جمهوری اسلامی اثر گذاشته است.

متاسفانه این وضعیت خصوصاً در شرایط زندگی شیشه‌ای و بدون مرز کنونی توسط رسانه‌ها به قدری پررنگ شد و رنگ سیاسی گرفت و رسانه‌ها حضور زنان در ورزشگاه را به‌عنوان استیفای یک حق مظهر شادمانی و نشاط جلوه داده و عدم حضور را به‌معنای محدودیت و ممنوعیت بر زن ایرانی و مظهر بی‌نشاطی و خمودگی را مطرح ساختند به گونه‌ای که این موضوع توسط جریان فمینیستی زنان ایرانی خارج‌نشین تحت عنوان آپارتاید جنسیتی در ایران تا جایی پیش رفت که سال گذشته راموس، بازیکن تیم ملی اسپانیا بعد از بازی خوب ایران در برابر اسپانیا، برنده اصلی فوتبال ایران و اسپانیا را زنان ایرانی دانست که توانستند از مانیتور ورزشگاه آزادی مسابقه فوتبال را تماشا کنند!


اولین فشار در این خصوص به تلاش ایران برای کسب امتیاز میزبانی مسابقات جهانی در سال 1379 برمی‌گردد. این مسئله همچنان برقرار بود تا این‌که در مراسم قرعه کشی میزبانی رقابت‌های قهرمانی نوجوانان آسیا در اردیبهشت سال1391 به ایران نرسید به دلیل عدم امکان حضور خانم‌ها، شین منگیل، رئیس کمیته مسابقات فوتبال قهرمانی نوجوانان آسیا تاکید کرد که نباید تبعیضی بین آقایان و بانوان تماشاگر جهت حضور در ورزشگاه‌ها وجود داشته باشد و مسئولان ایران موظفند شرایط لازم را برای حضور بانوان در ورزشگاه‌ها فراهم سازند.


مجامع بین المللی این مسئله را از یک حق عمومی و شهروندی ارتقاءاش دادند به حق شادی و گفتند خانم‌های ایرانی نمی‌توانند شاد باشند. بنابراین مسئله ابعاد پیچیده‌ای پیدا می‌کند. با همه اوصاف این مطالبه بین‌المللی نه برای فعالان داخلی جریان ورود زنان به ورزشگاه و نه برای مسئولان و مخالفان صرفا به عنوان یک عامل تشدیدکننده قابل توجه است به گونه‌ای که وقتی در نشست انجمن جامعه‌شناسی «داروین صبوری»، جامعه‌شناس ورزش از امید خود به نهادهای بین‌المللی و بالادستی ورزش سخن گفت که با قوانین خود بتوانند زمینه حضور زنان در ورزشگاه‌ها را فراهم کنند.

مخالفت یکی از حاضران در این نشست را ‌همراه داشت و خانم الیاسی که تاکنون تلاش زیادی برای پیگیری حق ورود زنان به ورزشگاه‌ داشته، نهادهای بالادستی و بین‌المللی ورزشی را، بنگاه‌های اقتصادی دانست و تاکید کرد: «اینکه امید ما برای دستیابی به حق‌مان به سمت نهادهای بین‌المللی باشد، کارکردی ندارد. همه ما می‌دانیم که این نهادها تبدیل به بنگاه‌های اقتصادی شده‌اند. مثلا در همین مسابقات والیبال که امکان حضور تعدادی از زنان آن هم به صورت گزینشی فراهم شد، این موضوع را شاهد هستیم. برگزارکننده‌ای که قرار بود از این مسابقات به مبلغ هنگفتی برسد، تحت‌فشار نهادهای حقوق‌ بشری از ایران خواست که زنان در ورزشگاه حضور یابند و این خواسته و شیوه اجرای آن کاملا نمایشی بود تا بتوانند به منفعت اقتصادی خود برسند. در مجموع تجربه و سابقه به ما نشان داده که نمی‌توان به فشارهای این نهادها و قوانین بین‌المللی امیدی داشت، چون دغدغه اصلی آنها چیز دیگری است.»


5- تناقض حمایت از ورزش قهرمانی زنان و عدم حمایت از تماشاگری ورزشگاهی آنان

سوال می‌شود که چگونه است که شما دختران را با آن لباس ها می فرستید مسابقات و میان مرد‌ها در حالی که فیلم‌برداری هم می‌شود و لی برای تماشا مشکل ایجاد می‌شود؟ واقعیت این است که سیاست‌های ورزشی منشور و نظامی است که می‌بایست میان اجزای آن هماهنگی وجودداشته باشد نمی‌توان از حضور زنان در میادین ورزش قهرمانی که در آن بعضا داور و تماشاچی و مربی مرد هستند حمایت کرد ولی مانع زنان برای حضور در ورزشگاه برای تماشای فوتبال مردان از آن فاصله دور شد. نمی‌توان جو ورزشگاه را برای ورود زنان خارجی مناسب دانست و همان جو را برای حضور دختران ایرانی نامناسب تلقی کرد. به نظر می‌رسد آن چه ما از آن رنج می‌بریم بیش از هر چیز نداشتن یک نظام و منشور برای ورود زنان به ساحت ورزش و ورزشگاه است نه صرفا مصداقی مانند حضور یا عدم حضور در ورزشگاه باشد.

متغیرهای مطروحه توسط مخالفان حضور

  1. نیروی انتظامی و مسئله تأمین امنیت
  2. عدم تدوین منشور حقوق تماشاگری
  3. آماده نبودن زیرساخت‌ها و بسترهای لازم

متغیرهای محور جانشینی

  1. دست‌های پنهان بسیج‌گر و هدایت‌کننده
  2. ایجاد مقاومت سیاسی منفی
  3. بازی سیاسی طراحی شده و دوسر باخت