نمایشنامههای بهرام بیضایی
فمینیستها معتقدند که تمدن بشری، مردسالار و تحت کنترل مردان است و به گونهای سازماندهی و اداره میشود که زنان را در همه جنبههای فرهنگی و اجتماعی به مردان وابسته میکند. همچنین مدعی هـستند که پیوسته تفکر مردسالار بـر آثار ادبی حاکم بوده و این آثار غالبا به قهرمانان مذکر پرداختهاند و زنان در آنها نقشی حاشیهای داشتهاند. از این رو، لزوم بازنگری در متون ادبی گذشته و به چالش کشیدن آن و نیز تولید آثاری با انـگیزه نمایاندن عواطف و احساسات زنانه و مخالفت با قراردادهای مردسالار جامعه را پیشنهاد میکنند.
علاوه بر نویسندگان زن، برخی نویسندگان مرد نیز چنین اندیشههایی را در آثارشان بازتاب دادهاند و به نمایاندن وضعیت نابسامان زنان و تفکر نـادرست جـامعه درباره آنان پرداختهاند. بهرام بیضایی از این دسته نویسندگان است و در نمایش نامههایش به تبیین جایگاه زن و نشان دادن چهرهای متفاوت از او میپردازد و از این نظر با فمینیستها هم سو و هم صدا مـیشود. نـگاه سلطهجو، تحقیرآمیز، جنسی و ابزاری جامعه مردسالار به زن و البته منفعل نبودن و شوریدن زنان در برابر آن، از جمله مهمترین مسائل فمینیستی در نمایشنامههای بیضایی است. مقاله حاضر، قرائتی فمینیستی از سـه نـمایشنامه پردهخانه، حقایق درباره لیلا دختر ادریس و ندبه است.
فمینیسم
نویسنده در این قسمت بیان میکند که فمینیسم، جنبشهای زنان در اعتراض به تبعیضها و نابرابریها و تـلاش بـرای بـه دست آوردن حقوق مدنی خود به ویژه حق رأی، با تأکید بر اصلاحات اجـتماعی و اقـتصادی و سیاسی است که در اروپا و امریکا در نیمه اول قرن 19م به وجود آمد.
به باور فمینیستها، زنان در تاریخ ادبیات، همیشه کماهـمیت تـلقی شدهاند و آثارشان از سوی تدوین کـنندگان تاریخ ادبیات -که غـالباً هـم مرد هستند- کمتر با آثـار نـویسندگان مرد هم پایه دانسته شده است و نیز در آثاری که مردان نوشتهاند، زنان مـورد بیمهری واقع شده و اغلب دارای نـقشی حـاشیهای یـا منفی بودهانـد.
بـه عـلت وابـستگی فمینیسم به مکتبهای سیاسی و فلسفی غرب، شاخههای متفاوتی از فمینیسم به وجود آمد که هر کـدام از مـنظری خاص به [[مسائل حقوقی زنان]] مینگرند. از این نظر، فمینیسم دو گرایش اصلی دارد که عـبارت اسـت از: فمینیسم مدرن و فمینیسم پست مدرن. فمینیسم مدرن هم، خود گرایشهای مختلف فمینیسم لیبرال، مارکسیستی، رادیـکال و سوسیالیستی را شامل میشود.
مؤلفههای فمینیستی در نمایش نامههای بیضایی
نقش و حالات زنان در نـظام مردسالار
- در نمایشنامه پرده خانه، زنان همگی قبل از ورودشان به حرمسرا نام و هویت مستقل داشتهانـد که در پی کشورگشاییهای سلطان، یا به غارت رفتهاند و یا به بهانه ایجاد صـلح و آرامش به حرمسرای سـلطان پیـشکش شدهاند. زنان، به سبب جنس دوم به شـمار آمـدنشـان، تنها وسیله تفریح و کام بخشی مردانند و در این ساختار دو قطبی جـامعه دربار، زن با وجود تواناییهایش همیشه در سایه بوده و آن که بالاتر و برتر است، سلطان حرمسرا است که زنان را وسیله لذت جـویی خـود سـاخته است.
- در نمایش نامه ندبه، زنان، همچون زنان پرده خانه، انسانهایی هـویت بـاختهاند، زنانی که چون زنان بازی خانه سلطانی، نامشان در زمان ورودشان به طرب خـانه تـغییر پیـدا کرده و با آن چه بودهاند، بیگانه شدهاند. این هویت باختگی، به دلیل شرایط و جـبری اسـت که جامعه مردسالار بر آنان تحمیل کرده و آنها را به خشنودکنندههای مردان تـبدیل نـموده است.
- در نمایش نامه حقایق درباره لیلا دختر ادریـس، بـیضایی به گونهای دیگر امـا آشـنا، ظلم نـظام مردسالار بـر زن را به تصویر میکشد. زنی ستمدیده از طبقه پایین اجتماع که برای رسیدن به هویت مستقل و موقعیت بهتر در عین نجابت و پاکـدامنی بـرمیخیزد اما جامعه مردسالار که تحمل ایـستادن زن بـر روی پای خـود را نـدارد با این خـواسته او مـقابله میکند.
ابزار شدگی جنسی و تحقیر زن در نظام مردسالار
- در نمایش نامه پرده خانه، زن در نظام خشونت بـار و تحقیرگر مردسالار، هویت واقعی انسان بودن را ندارد و چونان کالا و ابزاری اسـت بـرای بـهره وری مرد، و همین موضوع، محور اصلی مبارزات گروههای فمینیستی است. زنان در پرده خانه نیز چنیناند، زنانی کـه حضورشان به عنوان انسانی آزاد و مستقل در این جامعه ارزش و اعتباری ندارد و تنها وجودشان است کـه مـیتـواند برای سلطان نشانی از قدرت و شوکت باشد.
- در نمایشنامه ندبه، زینب برای پدرش، به منزله کالایی است که اخـتیار نـگه داشتن یا فروختنش را دارد. او وسیلهای است تا پدرش بـا فـروش وی بـتواند مشکلات مادی زندگیش را حل کند و عبیدالله هـم کـه به ظاهر نامزد و دلباخته زینب است در اصل، با پول فروش او قصد دارد، موقعیت اجتماعی خـود را مـستحکمتر کند.
- در نمایشنامه حقایق درباره لیلا دختر ادریس، لیلا دختری است کـه تـقید چـندانی به حجاب ندارد و حجابی در حد روسری دارد، ولی این پوشش ساده او را از قید و بند رعایت عرف جامعه ای که در آن زنـدگی میکند، رها نکرده اسـت و بـه همین سبب هر شغلی را قبول نمیکند. او انواع تحقیرها و توهینها را در این باره میشنود و با وجود تواناییهایش نمیتواند کار مناسبی بیابد. فمینیستها نیز رعایت پوشش توسط زنان در جوامع مسلمان را موجب نقش تأخیری در شکل گیری هویت مستقل زن میدانند که این مسئه در آثار بیضایی نیز دیده میشود.
نادیده گرفتن هویت زن در نظام مردسالار و سلب آزادی از او
- در نمایشنامه پرده خـانه، زنانی به تصویر کشیده میشوند که در حرمسرای سلطانی، هویت مستقلی ندارند و فـقط وسـیله لذت سـلطان هستند. این نمایشنامه از آغاز تا پایان، عرصه پیکار و تلاش زنانی است که بـرای آزادی و بـرخورداری از حـقوق برابر تلاش میکنند. بیضایی در این اثـر، نگاهی کاملا فمینیستی دارد. او خودباوری و اعتماد به نفس و پرورش تواناییها و استعدادها را برای زنان به همراه اتحاد و هـمدلی مـهمترین رمز پیروزی و بهترین راه بـرون رفـت از جـامعه مـستبد و خـشن مردسالار میداند. او حـتی فراتر از این، هم چون فمینیستهای رادیکال میاندیشد؛ چرا که زنان را برتر از مردان به تصویر مـیکشد، زنانی کـه توانستند سلطان را به بازی بگیرند و در دام خود بـیاندازند و بـر او پیـروز شـوند.
- در نمایشنامه نـدبه، بیضایی، هم عقیده با فمینیستها، مـوفقیت زن را در خـودباوری و حـضور آنان در جامعه میداند تا بتوانند از این طـریق گـامهای مهم و تأثیرگذاری را بردارند تا بدین گونه تحولی در حضورشان و باورشان توسط مردان در جامعه حاصل شود و از دیگر بودگی خارج شـوند.
- در نمایشنامه حـقایق دربـاره لیلا دختر ادریس، لیلا نمادی از بیهویت بودن زن در خارج از خانه و جـامعه مردسالار است. او در این جامعه وجود خارجی ندارد و کسی او و حضورش را به رسمیت نمیشناسد. او دختری مستعد، باسواد و خودساخته اسـت امـا جامعه فضایی برای ابراز هویت و نشان دادن تواناییهایش به او نمیدهد.
استقلال طلبی زن و طغیان علیه نـظام مردسالار
- در نمایشنامه پرده خانه، سـلطان نـماد مردسالاری جامعه- به تمایل زنان بـه هم بالینی با خـودش اعـتنایی نمیکند. اراده مطلق، اوست و تنها مرد بـرای زن، اوست و اختیار آن را دارد که حتی زنی را از خانه و فرزندانش جدا کند و به حرمسرای خـود بـیاورد.
- در نمایشنامه ندبه، فتنه و زینب، زبان زنان طـرب خـانهانـد؛ زبانهای درازی که تلخیها و ناکامیها را با صدای بلند فریاد میزنند تا شاید گوش شنوایی آن را بشنود. بـه عـقیده فمینیستها، اجتماعی که به دست مردان سازمان یافته، زن را کمتر میداند که نمیتواند ایـن کـهتری را مـنسوخ کند مگر این که برتری مردانه را از میان بردارد و نویسنده از زبان فـتنه ایـن نکته را بیان میکند که همدلی، هماهنگی و همراهی زنان با هم، راهی مناسب در برون رفت از کمتری مـیتـواند باشد.
- در نمایشنامه حقایق درباره لیلا دختر ادریس، لیلا علیه مرد و تفکر مردسالار که وی را پایمال کرده، میشورد و با شمشیر به ارث رسیده از پدربزرگش از مردانی که نگاه هوسناک و لذت جویانه به زنان دارند و هیچ گاه آنان را به چشم انسان ندیده و تنها جنسیت را ملاک تعامل بـا آنـان در نظر گرفتهاند، انتقام تمام «اعظمها» و «لیلاها» را میگیرد. بیضایی در این اثر چون فمینیستهای لیبرال، جامعه مردسالار را مقصر اصلی مـیداند و نگاه ابـزاری جـامعه به زن، باعث انحطاط قهرمان داستان میشود و او را تبدیل به چیزی میکند که جامعه، قبلاً از اعظم و اعظمها خواسته است.
نتیجهگیری
نویسنده به این نتیجه میرسد که بـیضایی، خودباوری را لازمه پیروزی زنان و بـیرون آمدن از حصار سخت و سنگین مردانه میداند و موفقیت و ظهور زن را در تکیه کردن بر تواناییها و استعدادهای درونی زن میداند تا با اعتماد به نفس، بتواند جایگاه خود را در جامعه به دست آورد و به آزادی برسد.
او با پررنـگ جلوه دادن موقعیتهای مختلف و خطرات گوناگونی که بر سر راه زن در جامعه وجود دارد و با وقایع و تجربههایی غالباً تلخ در آثارش، حقایق جامعه هم چون مردسالاری، تبعیض، توهین و تحقیر زن را به مخاطب نشان میدهد و بـدین شـیوه از زن میخواهد تا با اراده و تواناییهای خود در جایگاه انسانیاش و نه در جایگاه ابزاری و زنانگیاش در جامعه حاضر شود و موقعیت خود را تثبیت کند. در نمایشنامههای بیضایی، زن در جایگاه زن بودگی خود طرح میشود و هیچ گـاه زنان آثار او، پا جای پای مردها نمیگذارند و از آنها تقلید نمیکنند و اگر گاه چنین کنند، ظاهرسازی است تا بتوانند به مقصودشان دست یابند، به همین دلیل است که پس از موفقیت و رسیدن به آمـال و آرزوهـایشان به «زن»بودگی خویش باز میگردند و مرد بودن را برای مردان میگذارند.
اینها همگی در پیوند با خواستههای فمینیستها است، بنابراین اگر فمینیسم را در سادهترین شکل خود، دلالت کننده بر نـوشتههایی دربـاره ستمدیدگی زنان و ارتقای آنان در تـمامی زمـینههـای اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی بدانیم که میکوشد به مسائلی از قبیل: آزادی زنان، اصالت دادن به انسانیت افراد بدون توجه به جنسیت آنها، تقبیح خشونتهای جنسی علیه زنان، ایجاد جهانی دو جنسی، برابری حقوق زن و مرد بپردازد که در برخی جوامع انسانی نادیده گرفته میشود، باید بگوییم که نمایشنامههای بیضایی -ندبه، پرده خانه و حقایق دربـاره لیـلا دخـتر ادریس- نیز بخشی از گفتمان فمینیستی هستند.
کلیدواژهها
فمینیسم، بهرام بیضایی، نمایشنامه.