چگونگی بهرمندی و دستاوردهای الگوی اسلامی زنان در اندیشه آیتالله خامنهای
این مقاله با توجه به محتوای بیانات آیتالله خامنهای تالیف شده است و دیگر آثار ایشان را دربر نمیگیرد. |
روز زن، روز الگو
نامگزاری ایام، بهجهت گرامیداشت یک نقش، شغل یا موضوعی خاص؛ ریشه در اندیشه و انگیزهای دارد. روز زن نیز از این هدفمندی مستثنی نیست.
توجه به استعدادها و ظرفیتها
توجه دادن زنان بهضرورت الگوگیری از حضرت زهرا سلامالله را میتوان از اولین و مهمترین دلایل نامگزاری روز میلاد ایشان، بهعنوان روز زن، ذکر نمود. بهگونهای که زن امروز بتواند ارزشها و هدف خویش را با آن بسنجد و هماهنگ نماید: «روز زن باید روزی باشد که زنان جامعهی ما الگو بگیرند از شخصیت والای فاطمه (عليها السلام) ما وقتیکه روز ولادت زهرا (عليها السلام) را روز زن استعلام میکنیم، این معنایش این است که ارزشهای انسانی زن و هدف والای زندگی زن، آن قلهای است که در رأس آن قله، زهرا (عليها السلام) قرارگرفته است. ما زن را دارای آن ارزشها، استعدادها، درخشندگیها و زیباییها میدانیم که اگر از مرحلهی استعداد به فعلیت برسد، شبیه فاطمه (عليها السلام) خواهد شد. چه خوب است که زندگی آن بزرگوار از ابعاد مختلف در مجامع بانوان مسلمان بهخصوص ایرانی موردتوجه قرار گیرد و مطالعه و بررسی شود.»[۱] باور به اینکه زن چه تواناییها و استعدادهای بالقوهای دارد جامعه را به سمتی سوق میدهد که این استعدادها را به فعلیت برساند. از این منظر میتوان عدالت جنسیتی را نقد و نفی نمود، چراکه آنچه مردان دارند را توانمندی بالقوه زنان معرفی مینمایند و تمام سیستمها و ساختارهای جامعه در به فعلیت درآمدن آن بسیج میشوند! حالآنکه این استعدادها در سیستم تکوین طوری دیگر در نظر گرفته شده است!
حرکت در مسیر زنان
توجه و حساسیت در انتخاب مسیر، از دلایل دیگری است که با این نامگزاری ضرورت آن را آشکار میگردد: «امام (رضوانالله عليه) در یک بیانی خطاب به زنها میفرمودند: اینکه شما قبول کردید روز ولادت فاطمه زهرا (عليها السلام) روز زن باشد، این برای شما مسئوليت و تكليف به وجود میآورد. روز شما، روز زن، روز مادر، روز فاطمه زهرا (عليها السلام) است؛ معنای این چیست؟ اینیک حرکت نمادین است؛ این کار، سمبلیک است. معنایش این است که زن باید در این صراط حرکت کند؛ عظمت و جلالت و علو مقام و مقدار برای زنان در این راه است؛ راهی که در آن تقوا هست، عفاف هست، دانش هست، نطق هست، ایستادگی در میدانهای گوناگون محتاج ایستادگی هست، تربیت فرزند هست، زندگی خانوادگی است؛ همهی زیستها و فضیلتهای معنوی در آن هست؛ زنان باید در این جهت حرکت کنند خوشبختانه زنان جامعهی ما حقا و انصافاً نهفقط در انقلاب ما، بلکه از گذشته هم همینجور بوده است.»[۲]
تعیین الگوی جهانی
بهطورکلی اگر بنا باشد دلیل این نامگزاری بیان شود کلامی روشنتر از اعلام و برجستهسازی الگو برای زنان نخواهیم یافت: «انتخاب چنین روزی بهعنوان روز زن به معنی انتخاب زیباترین، متعالیترین و مقدسترین الگو برای زنان مسلمان، بلکه زنآن همهی جهان است. » [۳]
الگو گیری زن ایرانی
علاوه بر معرفی الگو، کار دیگری که با این نامگذاریها صورت میگیرد الگوسازی عینی است. بهعبارتدیگر این نامگذاریها موجب توجه زنان دنیا به چرایی آن میگردد و غیرمستقیم ایشان را با سبک و سیاق زندگی و عملکرد زن ایرانی آشنا میکند و با همین کار یک الگوی میانی و پازلی به دنیای زنان ارائه خواهد شد: «پرستاران ما روز ولادت حضرت زینب (سلامالله عليها) را روز پرستار نام نهادند؛ روز ولادت مادرش زهرا (سلامالله عليها) روز زن نامگرفته؛ هر دو هم متناسب است، هر دو هم خوب است. این به چه معناست؟ به معنای الگوسازی و نمونهسازی زن ایرانی است. زن ایرانی الگویش زهرا و زینب (سلامالله عليها) هستند. ببینید زهرای اطهر (عليها السلام) چگونه بود. حضرت زهرایی که اسمش دنیای اسلام را پرکرده و میان دوست، بیتفاوت و دشمن، جای یک زن بزرگ تاریخ را پرکرده. اگر او را از زنان برجسته مثل حضرت مریم (سلامالله عليها) و حضرت خدیجه (سلامالله عليها) بالاتر ندانیم، بالاتر ندانند - ما که بالاتر میدانیم این بزرگوار را، از همهی زنان عالم، از همهی زنان تاریخ ما حضرت زهرا (عليها السلام) را بالاتر میدانیم، ثابت هم میکنیم - آنهایی که بالاتر نمیدانند، حداقل معادل آن زنها میدانند، حداقلی تالیتلو آن زنها میدانند. این زن با این عظمت هجده سال عمر کرده؛ هجده سال. یک دختر هجدهساله شما تصور کنید، چقدر باید حجم جهاد، مبارزه، گذشت، معرفت و درک برای یک دختر هجدهساله زیاد باشد، حجم بزرگی باشد که بتواند او را سيدة نساء العالمين بكند؟ چهرهای برجستهی منوری بکند که تا دنیا دنیاست این چهرهی منور خواهد ماند و منورتر هم خواهد شد. ابرها از مقابل این چهره برطرف خواهد شد، ابهامها برطرف خواهد شد، مردم میفهمند که اسلام چگونه آبیاری شده، ببینید چقدر جهاد شده. این الگوی زن ایرانی است.»[۴]
تشخیص حد زن مسلمان
دلیل اساسی دیگری که برای این نامگذاریها میتوان بیان نمود، توجه به نیاز کل جامعه بشری است. انحصار معصوم به قشر خاص از انصاف و معرفت دور بوده و نباید این نامگزاری موجب غفلت از ظرفیت الگویی ایشان برای تمام آحاد بشریت شود. بهبیاندیگر اگر روز زن، از میان تمام شاخصهای وجودی حضرت زهرا انتخاب میشود به سبب بهرهای است که تمام انسانها از این توجه عایدشان میگردد که همان تعالی خانوادست: «این بزرگان ما در روز ولادت فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیه) جا دارد که حدّ زن مسلمان را درست تشخیص بدهیم. امروز را روز زن و روز مادر نامگذاری کردهاند؛ خیلی خیلی خوب است؛ میشد گفت روز رهبر، اشکالی نداشت؛ میشد گفت روز والاترین انسان؛ امّا امروز نیاز جامعهی ما به این است که بداند مادری یعنی چه؟ زنِ خانه بودن یعنی چه؟ کدبانو بودن یعنی چه؟ فاطمهی زهرا با آن شأن و با آن رتبه و با آن مقام و با آن عظمت، یک خانم خانهدار است؛ این تحقیر او نیست؛ او که با آن عظمت قابل تحقیر نیست، مگر این عظمت را میشود کوچک شمرد؟ این عظمت بهجای خود محفوظ است، امّا یکی از شئون و یکی از مشاغل همین عظمت عبارت است از همسر بودن یا مادر بودن و خانهداری کردن؛ با این چشم به این مفاهیم نگاه کنیم.»[۵]
چگونگی بهرهمندی از الگو
بعد از شناخت الگو و قبل از تبیین آن، چگونگی بهرهمندی از الگو مطرح است. بهگونهای که اگر در این بخش نتوانیم شایسته عمل کنیم، مرحله پیشین و پسین آن بلااستفاده خواهد ماند. بهعبارتدیگر توجه به چگونگی ارائه الگو باید قبل از تدوین آن صورت پذیرد چراکه در چگونگی تبیین مسائل نقش اساسی دارد.
برجستهسازی
یکی از تکنیکهای ارائهی الگو، بهگونهای که مخاطب تمایل به دنبال کردن آن پیدا کند، برجستهسازی است. برجستهسازی انگیزهساز است و افراد را از ابهامات تعابیر انتزاعی بیرون میآورد و مقابل صفحهی نمایش میکشاند: «بهطور ﺧﻼﺻﻪ، ﭘﺮورش اﺳﺘﻌﺪادﻫﺎي ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ ﻳﻜﻰ از اﻫﺪاف ﻣﺎ ﺑﺎﺷﺪ؛ ﺑﺮاي اﻳﻨﻜﻪ ﺑﺘﻮاﻧﻴﻢ ﺳﻄﺢ ﻓﻜﺮي زﻧﺎن را در آن ﺣﺪّ اﻋﻠﻰ ﺑﺎﻻ ﺑﺒﺮﻳﻢ. ﮔﻤﺎﻧﻢ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ در همهی رشتهها و همهی ﻓﻨﻮن اینطور اﺳﺖ ﻛﻪ اﮔﺮ ﺑﺨﻮاﻫﻴﻢ ﺗﻮده ﺑﻪ داﻣﻨﻪ ﺑﺮﺳﺪ، ﺑﺎﻳﺴﺘﻰ نمونههایی در ﻗﻠﻪ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ و اﻻ ﻣﻤﻜﻦ ﻧﻴﺴﺖ؛ ﻳﻌﻨﻰ ﺑﺎﻳﺪ نمونههای برجستهای را ﻛﻪ از دﺳﺘﺮس ﻫﻤﻪ خارجاند داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ ﺗﺎ تشویقکنندهی ﻋﺪّهاي ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻛﻪ میخواهند راه ﺑﻴﻔﺘﻨﺪ. اﻟﺒﺘّﻪ، ﻫﻤﻪ ﺑﻪ آن قله ﻧﺨﻮاﻫﻨﺪ رﺳﻴﺪ؛ ﻋﺪّهي زﻳﺎدي در داﻣﻨﻪ متوقف ﺧﻮاﻫﻨﺪ ﺷﺪ.»[۶] نکتهای که در برجستهسازی باید توجه نمود، پرورش استعدادها پیش از برجستهسازی آنهاست. این استراتژی مدیریت الگوست، بهگونهای که هم موضوع و هم فرد منتخب خواهند بود. در چنین موقعیتی، احتمال کج روی الگو از میانهی راه به حداقل خواهد رسید.
معرفت بخشی
معرفت یعنی شناخت و این از بدیهیات است که برای پذیرش و پیروی از الگو ابتدا باید آن را فهمید و درک نمود. بهعبارتدیگر نمیتوان تنها با تبلیغات، افراد را متمایل به تقلید نمود؛ که اگر هم موفق باشد پایدار، مستمر و عمیق نخواهد بود. اما اگر نگاه به مقولهی شناخت الگو، ضروری و پیش نیازی باشد قطعاً عملکرد و ماحصلش هم متفاوت خواهد بود. «در مقام تنزل وجود، آنجایی که عظمتهای ملکوتی به واقعیتهای عالم جسم و مُلک میپیوندد و این قالبهای بشری، حامل آن معنویتها و روحها میشود؛ آنوقت، هر حرکت و هر اشاره و هر حرف از زبان آنها، برای ماها که عقب هستیم، یک سرمشق نورانی میشود. این کافی نیست که ما بدانیم فاطمه زهرا (عليها السلام) در چه او جی و با چه عظمتی در این عالم بوده و در عالم معنا و ملکوت خواهد بود. البته دانستنش برای ما یک معرفت است و اگر معرفت روشنی گیر کسی بیاید که آنهم جز در سایهی عمل به دست نمیآید خیلی قیمت دارد. معرفت خالص روشن گویای آن معنویتها، گیر همه نمیآید. اولیای بزرگ خدا هستند که میتوانند گوشههایی از آن را درک کنند و ببینند. آن مقداری که ما درک میکنیم و میفهمیم، باید برای ما سرمشق حرکت و عمل باشد. شیعیان، این نکته را باید فراموش نکنند. البته همه مسلمين سهیماند؛ منتها شاید اینطور معرفتی، در غیر از شیعه کمتر هست؛ نه اینکه هیچ نیست. بعضی از کسانی که شیعه هم نیستند، در مقام معرفت نسبت به اهلبیت خیلی جلو هستند؛ اما در این حد غالباً و عموماً متعلق به شيعه است.»[۷] باید توجه داشت که معرفت جز در سایهی عمل به دست نمیآید. بهعبارت دیگر برای شناخت دقیق حضرت زهرا سلاماللهعلیها، ابتدا باید به آنچه که از ایشان رسیده (شاخصهای رفتاری و بیانات) عمل نمود تا بتوان ایشان را درک کرده و تقرب حاصل شود. میتوان اینگونه نتیجه گرفت که برای قرار دادن حضرت بهعنوان الگو شاید لازم نباشد مناقب ایشان را بیان نمود؛ چراکه نهتنها این کار معرفتزا نیست (معرفت منجر به عمل) بلکه ممکن است موجب بروز خطای شناختی در مخاطب گردد. به این معنا که زندگیکردن مانند معصومین را کاری غیر ممکن برای انسان امروزی تصور نماید.
کاربردی سازی
یکی دیگر از ضرورتها در ارائه و مقبولیّت الگو، توجه به کاربردهاست. برای ارائهی الگوی کاربردی، شرایط زمانی، مکانی و اتفاقات پیرامونی و ویژگیهای فردی؛ هم در الگو و هم در مخاطبین، باید مد نظر قرار گیرد و این امر امکانپذیر نیست مگر آنکه به اصول و خطوط توجه شود نه جزئیات و استثنائات: «یک خصوصیات اصلی در شخصیت هر انسانی هست؛ آنها را بایستی مشخص کنید و الگو را در آنها جستجو نمایید. مثلاً فرض بفرمایید در برخورد با مسائل مربوط به حوادث پیرامونی، انسان چگونه باید برخورد بکند؟ حالا حوادث پیرامونی، یکوقت مربوط به دورهای است که مترو هست و قطار هست و جت هست و کامپیوتر هست؛ یکوقت مربوط به دورهای است که نه این چیزها نیست، اما حوادث پیرامونی بالاخره چیزی است که انسان را همیشه احاطه میکند. انسان دو گونه میتواند با این قضیه برخورد کند: یکی مسئولانه، یکی بی تفاوت است. مسئولانه هم انواع و اقسام دارد، با چه روحیهای، با چه نوع نگرشی به آینده. آدم باید این خطوط اصلی را در آن شخصی که فکر میکند الگوی او میتواند باشد، جستجو کند و از آنها پیروی نماید.»[۸]
مصداق سازی
یکی از تکنیکهای کاربردیسازی، مصداقی پرداختن به موضوع است بهگونهای که مخاطب بتواند موضوعات خود را تطبیق دهد. یکی از شاخصههای الگوهای دینی، قابلیت مصداقی بودن آنهاست. «من در خصوص وجود مقدس فاطمه زهرا (عليها السلام)، چندجملهای بگویم؛ شاید این سر رشتهای درزمینهی بقیهی ائمه و بزرگان شود و بتوانید فکر کنید شما خانمی که در دورهی پیشرفت علمی و صنعتی و تکنولوژی و دنیای بزرگ و تمدن مادی و اینهمه پدیدههای جدید زندگی میکنید، از الگوی خودتان در مثلاً هزار و چهارصد سال پیش توقع دارید که در کدام بخش، مشابه وضع کنونی شمارا داشته باشد تا از آن بهره بگیرید. مثلاً فرض کنید میخواهید ببینید چگونه دانشگاه میرفته است؟ یا وقتیکه مثلاً در مسائل سیاست جهانی فکر میکرده چگونه فکر میکرده است؟ اینها که نیست. این بزرگوار الگوست؛ نکته این است. ائمهی ما عليها السلام که بدون تردید رتبه و مقامشان ازملک و فرشتگان مقرب خدا بالاتر است، جوری زندگی نکردند، جوری حرف نزدند، جوری مشی نکردند که از دسترس ما خارج باشند؛ نه. به فرمودهی مرحوم علامهی طباطبائی، مثل آنکسی است که روی قلهی کوه ایستاده است، به مردم میگوید بیایید اینجا به سمت خود، به سمت قله، به سمت اوج فرامیخواند اینجوری نیست که اینها مثل برجستگان دروغین دنیای مادی و دارای معنویتهای قلابی، بروند توی برج عاج و اتاق شیشهای بنشینند، کسی به اینها دسترسی نداشته باشد؛ نه میگویند بیایید، بیایید.»[۹]
جهتدهی
دستاورد این نوع ارائهی الگو، قرار گرفتن افراد در جهت و مسیری است که ائمهی هدی تلاش داشتهاند بشریت را در آن وارد کنند. این همسویی خیلی از مشکلات را بهخودیخود مرتفع خواهد ساخت: «...راه همین است؛ ما باید دنبال ائمه راه بیفتیم؛ زندگی آنها الگوی ماست. بله «الا و انكم لاتقدرون على ذلك »؛[۱۰] ما مثل آنها نمیتوانیم حرکت کنیم؛ ما لیاقت این را نداریم، طاقت این را نداریم، اما میتوانیم آن راهی را که آنها رفتند، مسیر زندگیمان قرار بدهیم؛ این را جهت قرار بدهیم، در این جهت حرکت کنیم .»[۱۱]
ترویج با رهاسازی
چه دستاوردها و معارف عمیقی که به دلیل ضعف در ارائه، میان کتابها محصور مانده است و نتوانسته به میزان ظرفیتی که دارد در جامعه مفید واقع شود و این اتفاق رخ نداد مگر با عدم توجه به این مهم که برای القای یک موضوع نباید برای آن سیستم و ساختار تعریف نمود بلکه باید آن را ترویج کرد بدون آنکه مخاطب متوجه تکثیر و ترویج آن باشد و آنقدر در معرض و مواجهه با آن قرار بگیرد تا بتواند آن را از میان الگوهای موجود انتخاب کند: «بهعنوان یک دختر دانشجو چگونه متوانم از زندگانی حضرت زهرا (عليها السلام) الگو بریم؟» سؤال خوبی است، اولاً من به شما بگویم که الگو را نباید برای ما معرفی کنند و بگویند که این الگوی شما است. این الگوی قراردادی و تحمیلی، الگوی جالبی نمیشود. الگو را باید خودمان پیدا کنیم؛ یعنی در افق ديدمان نگاه کنیم و ببینیم از اینهمه چهرهای که در جلوی چشممان میآید، کدام را بیشتر میپسندیم؛ طبعاً این الگوی ما میشود. من معتقدم که برای جوان مسلمان، بهخصوص مسلمانی که بازندگی ائمه و خاندان پیامبر و مسلمانان صدر اسلام آشنایی داشته باشد، پیدا کردن الگو مشکلی نیست و الگو هم کم نیست .»[۱۲]
انگیزه بخشی
دستیابی به اهداف الگو میسّر نخواهد بود مگر التزام درونی افراد به پیروی از آن و پیروی محقق نخواهد شد مگر با همت و تلاش؛ بهگونهای که فرد بتواند سختی راه را تحمل نماید و موتور حرکت و دلیل ورود افراد به عرصه تلاش و مبارزه، چیزی جز انگیزه نیست: «خانمهای ایران! شما همهتان حضرت زینب و حضرت زهرا را بر بلندی یک قله در نظر بگیرید، شما دارید از این کوه میروید بالا، از این دامنه که برسید به آن قله. این زن ایرانی است، همهچیز برایتان باید آسان باشد، باید شما این دامنه را با هر زحمتی هست تحملکنید، سیر کنید تا خودتان را به آنجا برسانید؛ همتتان را اینقدر بدانید. آنوقت آن چهرهی برجستهی منوری که ما این را الگو و نمونه قراردادیم و بر روی آن قله است. او برای ما هرلحظه نزدیکتر خواهد شد، هر چه بروید نزدیک، خصوصیات بیشتری از آن چهره را مشاهده خواهید کرد.»[۱۳]
دستاورد الگوی اسلامی
در مقابل آسیبهای ظهور یافته در پی خلأ وجود الگو، باید به دستاوردهای تبیین الگو اشاره داشت تا از این رهگذر چرایی و ضرورت این کار بیشازپیش آشکار گردد.
رسوایی الگوهای فاسد
بزرگترین دستاوردی که الگوسازی بر مبنای اسلامی میتواند به ارمغان بیاورد، برهم زنندگی بازیهای موجود و ادعا شده است. بهگونهای که قدرت و شأن واقعی زن، که همان دستیابی به کرامت الهی است، را نمایان میکند و تهی بودن الگوهای موجود را به رخ جهانیان میکشاند: «تا آفتاب درخشان خدیجهی کبرا (عليها السلام) و فاطمه زهرا (عليها السلام) و زینب کبرا (علیها السلام) میدرخشد، طرحهای کهنه و نو «ضد زن» به نتیجه نخواهد رسید و هزاران زن کربلایی ما نهتنها خطوط سیاه ستمهای ظاهری را درهمشکستهاند، بلکه ستمهای مدرن به زن را نیز رسوا و بیآبرو کرده ...»[۱۴] بعدازآن شناساندن بالاترین حق زن، دیگر دستاورد الگوسازی بر مبنای اسلامی است: «... حق کرامت الهی زن بالاترین حقوق زن است که در جهان بهاصطلاح مدرن، هرگز شناختهنشده و امروز وقت شناخته شدن آن است.» درنهایت چگونگی دستیابی به این حق و ثمرهی این دستیابی، چنین بیان میشود: «اگر جامعهی اسلامی بتواند زنان را با الگوی اسلامی تربیت کند؛ یعنی الگوی زهرایی، الگوی زینبی، زنان بزرگ، زنان باعظمت، زنانی که میتوانند دنیا و تاریخی را تحت تأثیر خود قرار دهند، آنوقت زن به مقام شامخ حقیقی خود نائلآمده است!»[۱۵] رسوایی الگوهای پوچ انسانی (با معرفی الگوهای حقیقی اسلامی یعنی زنان تاثیرگزار بر تاریخ و دنیا) = معرفی والاترین حق (کرامت الهی) = چگونگی دستیابی (تربیت بر اساس الگوی تربیت اسلامی) = ثمره (دستیابی بهحق کرامت الهی)
هدایت اذهان
«تأثير الگو روی ذهن مردم خیلی بالاست. در مورد همین خانوادهی شهدا که شما مثلاً گاهی نوشتيد، از همين بعد تأثیر این مادری که دربارهی مثلاً كلمات او شما یک شرح مختصری نوشتید با یک ساعت صحبتتان با او را بیان کردید، خیلی اثر میگذارد روی هرکسی که گوش کند، از یک بعد است البته. اگر شما همین را فرض در اینیک شخصیتی بتوانید بازکنید و یک الگویی ارائه بدهید، این خیلی اثر میگذارد روی ذهن مردم و جامعه ما هم چرا با الگوها مأنوساند. منتها این البته تنها راه نیست. »[۱۶] البته باید توجه داشت اثرگذاری الگو بر اذهان؛ چند وجه دارد. اول؛ خود الگو به ماهو الگو مهم است نه ویژگیهای آن. به عبارتی صرف ساخت و ارائه، الگو تاثیرگذار خواهد بود! دوم آنکه میزان این تاثیر گذاری حائز اهمیت است و به همین علت باید مراقب الگوهایی که به افراد القاء میشود، باشیم و نسبت به آن حساسیت نشان دهیم!
مقاومت
اثر دیگری که میتوان برای تبیین و ارائهی الگو در نظر گرفت انگیزه برای مقاومت در برابر باطل و تحفظ از حق است: «وقتیکه هجوم به حصار حجاب که حصار عفت زن و طهارت زن است، آغاز شد و فقط کار جنبهی فیزیکی، فشار و خشونت نداشت، بلکه جنبهی فرهنگی، فکری و تزریق ذهنيات هم بود، چه در زمان رضاخان، چه در زمان اعقاب رضاخان و دنبالههای او، زن اینجا لازم بود تصمیم بگیرد، نسل زن لازم بود که یک تصمیمگیری جدی بکند این تصمیمگیری به اتکای چه چیزی میتوانست انجام بگیرد؟ تصمیم بگیرد که چه بشود؟ تصمیم بگیرد مقاومت بکند، مقاومت میکرد همچنانی که یک عده زنهای خیلی مؤمن و خالص مقاومت کردند تا آخر، عدهای هم در همان اوایل هم مقاومت کردند اما این مقاومت به چه قصدی؟ به چه نیتی؟ که چه بشود؟ تا چه اتفاقی بیفتد؟ تا زن به کجا برسد با این مقاومت؟ به چه امیدی، به چه دلخوشی مقاومت کند؟ این آنجایی است که یک خلأ را ما احساس میکنیم؛ یعنی شرط اصلی مقاومت زن در مقابل این سیلی که بهطور دائم و بدون انقطاع در طول پنجاه سال همینطور بهپای این حصار عفاف خورد، شرط اینکه زن بتواند در مقابل این سیل بنیانکن مقاومت کند؛ این بود که در ذهن خود یک الگوی روشن و واضح از زن را میداشت و این را نداشت. شما میدیدید زن مسلمان، اعتقاد اسلامی دارد اما حجاب ندارد، نماز هم میخواند، روزه هم میگیرد، زیارت هم میرود، گاهی کارهای خیلی عوامانهی دینی و مذهبی هم انجام میدهد، مثلاً شمع روشن میکند، پای فلان امامزاده یا سقاخانه، اما حجاب ندارد، پس این متدین است، این دلش میخواست دینی باشد اما یک الگوی روشن و یک الگوی زنده و مجسم نمیتوانستیم به این نشان بدهیم؛ اگر نشان میدادیم خودش را به او نزدیک میکرد. سعی میکرد خودش را تطبیق بدهد و این همان مقاومتی بود که لازم بود انجام بگیرد، این را ما نداشتیم برای او مشخص کنیم و نشان بدهیم.»[۱۷] همهی انسانها برای عدم همرنگی با جماعت و ایستادن پای حق، نیازمند بهقدرتی هستند که آنان را حمایت و پشتیبانی کند. ایمان و اعتقاد به مسیر و هدف، عزم انسان را راسخ و قلب را قوت میبخشد: «در یک نظام فاسد، صلاح و خوبی استثناست، بدی و فساد قاعده است. در یک نظام صالح، بدی استثناست و خوبی قاعده است. در دوران ستمشاهی پرستار خوب بود، خواهران مؤمن در بین جامعه پرستاری بودند، آنکسانی که میخواستند شغلشان را با سلامت و طهارت و وظیفهشناسی و احساس عميق دردآشنایی انجام بدهند بودند، اما فرهنگ فاسد غربی که سیلآسا بهطرف جامعهی ما سرازیر میشد، اجازه نمیداد که خواهران پرستار در آن روز بتوانند زن مسلمان باشند الگوی زن مسلمان یک الگوی ویژه است. وقتی الگوی زن مسلمان نبود آنوقت صالح بودن، مفید بودن، خوب بودن، میشود یک استثناء، اگر جایی پیدا شد.»[۱۸] در کنار ایستادگی، استمرار از اهمیت بالایی برخوردار است. چه مقاومتهایی که با تغییر تاکتیک دشمن به سازش و وادادگی بدل گردید و چه انگیزهها و آرمانهایی که فدای ابهامات و گمراهیها شد. با همین استدلال ما برای استمرار به الگو نیاز داریم: «امروز بابیداری زن مسلمان که از برکات بزرگ انقلاب عظیم اسلامی است و با حضور فعال زن ایرانی در همه صحنههای این انقلاب شکوهمند با رشد فکری فزاینده در میان زنان، سد بلندی در برابر سیل بنیانکن این فرهنگ خائنانه پدید آمده است؛ اما برای رسوخ و استواری این سد، نیازی مبرم به ارائه الگوی زن مسلمان وجود دارد. شخصیت زهرای اطهر که مجموعه ارزشهای بانوی مسلمان است، میتواند زیباترین و پرجاذبهترین ترسیم از زن را در دیدگاه همهی زنان، مخصوصاً زنان مسلمان قرار دهد.»[۱۹]
جستارهای وابسته
- الگو بودن حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) در اندیشه آیتالله خامنهای
- الگو بودن حضرت زینب (سلاماللهعلیها) در اندیشه آیت آلله خامنهای
- الگو بودن زن ایرانی در اندیشه آیتالله خامنهای
- الگو زن مسلمان در اندیشه آیتالله خامنهای
- الگوی قرآنی زن در اندیشه آیتالله خامنهای
- ملزومات و ظرفیتهای الگوی اسلامی زنان در اندیشه آیتالله خامنهای
پانویس
- ↑ خطبه نماز جمعه 67/11/07
- ↑ ذاکرین اهلبیت علیهمالسلام 23/ 2/ 91
- ↑ پیام به سمینار کوثر در شیراز 66/11/20
- ↑ زنان پرستار واحد بسیج 61/11/30
- ↑ ذاکرین اهلبیت علیهمالسلام95/12/29
- ↑ دﻳﺪار اﻋﻀﺎى ﺷﻮراى ﺷﻬﺮ و ﺷﻬﺮداران ﺗﻬﺮان84/12/13
- ↑ ذاکرین اهلبیت علیهمالسلام 69/10/17
- ↑ جمعی از جوانان به مناسبت هفته جوان 77/02/07
- ↑ ذاکرین اهلالبیت علیهمالسلام 23/ 2 /91
- ↑ نهجالبلاغه، نامه 45
- ↑ ذاکرین اهلالبیت علیهمالسلام 23/ 2 /91
- ↑ ذاکرین اهلالبیت علیهمالسلام 23/ 2 /91
- ↑ زنان پرستار واحد بسیج 61/11/30
- ↑ پیام به کنگره هفت هزار زن شهید 91/12/16
- ↑ دیدار عمومی با زنان76/07/30
- ↑ مصاحبه با مجله شاهد بانوان 67/09/13
- ↑ سمینار نقش زن در دانشگاه تربیتمعلم 64/12/10
- ↑ پرستاران 65/10/15
- ↑ سمینار نقش زن در دانشگاه تربیتمعلم 64/12/10
منابع
- KHMENEI.IR
- بانکی پور فرد،محمد حسین،مجموعه 5 جلدی نقش و رسالت زن، در بیانات رهبر معظّم انقلاب اسلامی،انتشارات انقلاب اسلامی،1391