خشونت شوهران
خشونت شوهر نسبت به همسر و علل آن یکی از معضلات اجتماعی موجود در جوامع امروزی است که در این تحقیق به لحاظ روانشناختی بررسی شده است. جامعه آماری این پژوهش 150 نفر از زنان شاغل منطقه 6 شهر تهران در بخش خصوصی است. نویسنده با توجه به رویكردها و نظریههای مختلف، در سه سطح نظریههای روانشناختی – بیولوژیكی (سطح خرد)، نظریههای روانشناختی - اجتماعی (سطح میانه) و نظریههای جامعهشناختی (سطح كلان) به این مسئله پرداخته است که هر كدام از زاویه خاصی پدیده خشونت را بررسی میکنند. خشونت اعمالی است كه فرد به قصد آسیب رساندن دیگران انجام داده و جنبههای روانی، جسمی، مالی، خانوادگی و جنسی را در برمیگیرد. آزار همسر جلوهای از خشونت خانوادگی است كه در محیط خلوت و خصوصی خانواده رخ میدهد و غالباً این خشونت توسط مردان، نسبت به زنان روا داشته میشود. بد رفتاری با همسر معمولاً با آزارهای كلامی مانند تحقیر، توهین و فحاشى آغاز و گاهی با خشونت فیزیكی و حتی قتل پایان مییابد.
پرونده:تحقیقات روان شناختی.jpg | |
الگوی جعبه اطلاعات مقالات | |
---|---|
نویسندگان | سیدرضا معینی، سودابه کاظمی |
عنوان مقاله | تحلیل روانشناختی علل خشونت شوهران نسبت به زنان |
نام مجله | مجله تحقیقات روانشناختی |
سال چاپ | تابستان 1396 |
شماره مجله | 6 |
امتیاز مقاله | علمی-پژوهشی |
واژگان کلیدی
خشونت، مرد سالاری، فمینیسم، نابرابری جنسیتی و تبعیض.
مقدمه
خشونت اعمالی را شامل میشود كه فرد با قصد آسیب رساندن به دیگران انجام میدهد. این خشونت الزاماً فیزیكی نیست كه حتماً در آن بین دو نفر برخوردی صورت گیرد. این خشونت ممكن است روانی، جسمی، مالی، خانوادگی، جنسی باشد. آزار همسر جلوهای از خشونت خانوادگی است كه در محیط خلوت و خصوصی خانواده به وقوع میپیوندد و در بیشتر موارد میان افرادی رخ میدهد كه به سبب صمیمیت، ارتباط خونی و یا قانونی به هم پیوند خوردهاند. غالباً این خشونت به دست مردان و نسبت به زنان روا داشته میشود. بد رفتاری با همسر معمولاً به صورت آزارهای كلامی مانند تحقیر و توهین و فحاشى آغاز و نهایتاً به خشونت فیزیكی و حتی قتل ختم میشود. با توجه به وضعیت فرهنگی و اجتماعی موجود از جمله نگاه مردسالارانه و عدم اعتقاد بر به كارگیری روشهای آزادمنشانه در خانواده به نظر میرسد خشونت نسبت به زن از سوی همسر یکی از مسائل مهم اجتماعی جامعه ایرانی نیز باشد.
گزارش مقاله
نویسنده در این نوشتار به بررسی رویكردها و نظریههای مختلف كه هركدام از چشمانداز خاصی پدیده خشونت را از ابعاد مختلف بیان میكنند، پرداخته است این بررسی در سه سطح انجام میشود، به عبارتی رویكردهای مورد نظر در سه سطح نظریههای روانشناختی - بیولوژیكی(سطح خرد)، نظریههای روانشناختی - اجتماعی (سطح میانه) و نظریههای جامعهشناختی (سطح كلان) طبقهبندی شدهاند.
نظریات
- ۱. نظریه منابع: نظریه منابع یكی از اولین نظریههایی بود كه ویلیام گود، در مورد خشونت خانوادگی مطرح كرد. بر پایه این نظریه، نظام خانواده، مانند هر نظام یا واحد اجتماعی دیگر دارای نظام اقتداری است و هر كس كه به منابع مهم خانواده بیشتر از دیگران دسترسی دارد، میتواند سایر اعضا را به فعالیت در جهت امیال خود وا دارد.
- ۲. نظریه نقشها: از جمله نظریاتی میباشد كه به موقعیتها و انتظارات مرتبط بر وظایف تأكید دارد، به نحوی كه در جریان تعامل بین افراد در وضعیتهای خاص، آنها چشماندازهای یكدیگر را ارزیابی كرده و با توجه به آن رفتار مناسبی را در پیش میگیرند. از دید آنها جامعه مجموعهای از نقشها است كه هر فرد آنها را در جریان جامعهپذیری میآموزد و در نتیجه این فرایند، نقاط مشتركی بین نقشهای متفاوت به وجود آمده و از مجموعه آنها سازمانهای اجتماعی مختلف بوجود میآیند.
- ۳. نظریه تضاد: در این نظریه کالینز معتقد است كه خانواده عرصه كشمكش جنسی، و در آن مردان همیشه پیروز بودهاند. ریشه خشونت اساساً در تضاد منافع است. رفتارهای خشونتآمیز بدون تضاد منافع نه ضرورت مییابد و نه كاربردی دارد.
- ۴. نظریه فمینیستی: از دید نظریه فمینیستی خشونت عمل انفرادی یک مرد علیه یک زن نیست كه با استفاده از ویژگیهای فردی تحت بررسی قرار گیرد، بلكه خشونت رفتاری است كه از جانب مردان جامعه بر روی زنان جامعه اعمال میشود. خشونت یک ابزار نظارتی مهم است كه هم، بازتاب روابط نابرابر قدرت در جامعه است و هم به حفظ روابط نابرابر قدرت كمک میكند. از نظر آنها دلیل اصلی خشونت وجود ساختارهای اقتداری پدرسالارانه در جامعه است.
روششناسی
جامعه آماری این مطالعه شامل كلیه زنان همسردار شاغل در نهادها و شركتهای بخش خصوصی منطقه 6 شهر تهران است كه از طرف شوهرانشان مورد خشونت قرار گرفتهاند. این مطالعه در دو سطح كتابخانهای و پیمایشی انجام شده است. در سطح كتابخانهای با مرور ادبیات موجود، چارچوب نظری تحقیق تدوین شد و در سطح میدانی نیز دادههای مورد نیاز از طریق پرسشنامه گردآوری گردید . متغیر وابسته و تأثیرپذیر در این تحقیق عبارت است از خشونت شوهران نسبت به همسران و متغیرهای مستقل شامل: تفاوت سنی، تحصیلات، مدت ازدواج، سن ازدواج، شغل، تعداد فرزند، درآمد، شیوه ازدواج، آشنایی قبل از ازدواج و... است.
نتیجه
خشونت خانگی علیه زنان یك پدیده جهانی است. زنان به دلایل مختلف از جمله ترس و شرم و حیا سعی در پنهان كردن خشونت دارند و در بسیاری از مواقع اگر زنان نیز آن را بیان كنند از طرف اطرافیان مورد سرزنش قرار میگیرند و مقصر شناخته میشوند. خشونت پیامدهای منفی روحی – روانی و حتی جسمی فراوانی نه تنها برای زن بلكه برای فرزندان نیز به دنبال دارد. و علاوه بر اینكه سبب میشود كه زن احساس ناتوانی كند و نتواند وظایفش را به عنوان یک مادر یا همسر به خوبی ایفا كند. پژوهش حاضر در تبیین پدیده خشونت خانگی، مدافع نظریه فمینیستی و نابرابری جنسیتی است و بر این عقیده است كه این رویكرد بهتر میتواند وضعیت خشونت علیه زنان را توضیح دهد. این نظریه، علّت اصلی خشونت نسبت به زنان را در مفهوم پدرسالاری خلاصه میكند. پدرسالاری نظامی ایدئولوژیک است كه بر اساس آن مردان جنس مسلط و برتر شناخته میشوند.
نقد مقاله
خانواده، اولین نهاد اجتماعی، نخستین پرورشگاه شخصیت انسانها و تنها نظام اجتماعی است که از دیرباز در تمام کشورها اعم از مذهبی و غیرمذهبی پذیرفته شده و توسعه یافته است. زن و مرد عناصر اساسی پایداری خانوادهاند و ادامه موجودیت خانواده، متکی به نقش آفرینی آنهاست. نقش حساس زن در امور خانواده، به دلیل تربیت و سازندگی، امر مهمی است. وجود زن موجب پیوند اخلاقی و عاطفی اعضای خانواده میشود. این هدف در حالی میسر میشود که زنان به عنوان پرورشدهندگان نسل آتی، در محیطی آرام، مطمئن و به دور از خشونت به سر برند وجود خانواده سالم، منوط به وجود مادران و زنان با سلامت روان خوب است که میتواند تأثیر بسزایی در سلامت روان جامعه داشته باشد. بنای اسلام و قرآن بر حفظ کیان خانواده است. گفتمان قرآن در [۱] نیز دربارۀ خانواده است. بر همین اساس است که در هنگام تخطی زن از وظیفۀ تمکین، در هنگامی که حق نفقۀ خود را از مرد دریافت کرده است، برای بازگرداندن زن به فضای محبت که بنیان خانواده را تشکیل میدهد، به این امر اشاره شده است. شرایط اعمال «وَاضرِبوهُنَّ» نیز به گونهای است که حالت هشدار و اعلام نارضایتی داشته باشد و دلیل اصلی این توصیۀ قرآن هم نگهداشتن کانون خانواده در سایۀ محبت و انذار از نافرمانی حدود الهی است.
گفتمان آیه متفاوت از گفتمانی است که در انتقادات از آن استفاده شده است؛ واژه مذكور به عنوان یک امر ارشادی، درپی تنظیم زندگی خانوادگی مخدوش شده بر اثر فقدان رعایت حدود خانواده است؛ و در فرآیندی ترتیبی بعد از دو مرحله «فعظوهن» و «واهجروهن فی المضاجع» و فقدان پاسخگویی آنها و در شرایط بسیار محدود و مشخص اجرایی است؛ تعبیر مبارک «فلا تبغوا علیهن سبیلا» و روایات مفسر واژه «واضربوهن»، از مخالفت قرآن با خشونت علیه زنان حکایت میکند.
پانویس
- ↑ سوره نساء، آیۀ 34
منبع
- نویسندگان: سیدرضا معینی، سودابه کاظمی؛ مجله تحقیقات روانشناختی، تابستان 1396، شماره6، صفحات(1تا16)
- لینک پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی