زنان در افغانستان

از ویکی‌جنسیت

زنان در افغانستان بخش عظیمی از نیروی انسانی هستند که در طول این سال‌ها، سخت‌ترین شرایط زیست محیطی را پشت‌سر گذاشته‌اند. آنان قربانی اصلی هر نوع خشونت بوده‌اند، غیبت چندین ساله همسر، فقر خانواده، مرگ و میر فرزندان خردسال، آتش جنگ، بمب باران‌های هوایی، تخریب منزل مسکونی، رنج آوارگی و مانند اینها. با تصویب قانون اساسی، دایرشدن مجلس ملی، برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و حرکت به سوی سازندگی، انتظار می‌رود که وضع زندگی آنان بهبود یابد؛ اصل رعایت و دفاع از حقوق زنان یک خواست معقول و در چارچوب قانون و احکام شریعت می‌باشد.

این مقاله قصد دارد خشونت و راهکارهای کاهش آن علیه زنان افغانستان را بررسی کند.

زنان در افغانستان
الگوی جعبه اطلاعات مقالات
نویسندگان کریمی نیا، محمدمهدی
عنوان مقاله واکاوی خشونت و راهكارهای کاهش آن علیه زنان با تأکید بر فرهنگ افغانستان
نام مجله مطالعات و تحقیقات در علوم رفتاری
سال چاپ تابستان 1400
شماره مجله 7 (‎13 صفحه - از 193 تا 205 )
امتیاز مقاله علمی-پژوهشی

چکیده

عنوان انتخابی این مقاله خشونت و راهکارهای کاهش آن علیه زنان در افغانستان است. افغانستان کشوری است که پس از سه دهه التهاب خونین، در حال گذر از بحران می‌باشد. آنچه برای ساکنان این سرزمین حایز اهمیت است، دستیابی به امنیت، اشتغال، تثبیت درآمد، عادی شدن زندگی و مانند آن می‌باشد. زنان در این کشور بخشی عظیمی از نیروی انسانی است که در طول سال‌های خون و آتش، سخت‌ترین شرایط زیست محیطی را پشت سر نهاده‌اند. آنان قربانیان اصلی هر نوع خشونت بوده‌اند.

غیبت چندین ساله همسر، فقر خانواده، مرگ و میر فرزندان خردسال، آتش جنگ، بمب باران های هوایی، تخریب منزل مسکونی، رنج آوارگی را تحمل نموده‌اند. در واقع هیچ نوع خشونتی در دنیا نمانده که علیه زنان در افغانستان به اجرا در نیامده باشد. اکنون پس از تصویب قانون اساسی، دایرشدن مجلس ملی، برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و حرکت به سوی سازندگی، انتظار می‌رود که وضع زندگی آنان بهبود پیدا کند. اصل رعایت و دفاع از حقوق زنان یک خواست معقول و در چارچوب قانون و احکام شریعت می‌باشد.

کلیدواژه

خشونت، زنان، افغانستان، آموزه‌های دینی، آداب سنتی و راهکارها

مقدمه

جامعه از طیف‌های مختلفی شکل می‌گیرد، هر کدام برای خود مسایل و حقوقی دارند، برای هرکدام لازم است روش‌های خاصی اتخاذ شود و حل مسایل آن از همان طریق تدبیر گردد. مسایل، مشکلات و حقوق زنان در هر جامعه‌ای جزء موضوعات مهم تلقی شده و برای حل معضل آن راهبردهای تکاپو و پیش نهاد می‌شود. ممکن است برخی تدابیر، کاملاً ملی و داخلی باشد، اما در بسیاری اوقات به عناوین و بهانه‌های زیادی شکل فراملی یافته و در تصمیم‌های کلان جهانی اثرگذار می‌باشد. در افغانستان اعمال خشونت‌آمیز علیه تمام اقشار جریان دارد. گروه‌ها، اقوام، قبایل و قدرتمندان به شمول اعضای دولت، از توانمندی خود برعلیه زیردستان و ناتوانان استفاده کرده و مرتکب رفتارهای پرخاشگرایانه می‌گردند. قربانیان اصلی آن هرفرد بی‌دفاعی می‌تواند باشد، اما سهم زنان و اطفال دراین میان چشمگیر می‌باشد.

گزارش مقاله

نویسنده در این مقاله، خشونت علیه زنان افغانستان و راهکارهای آن را بررسی می‌کند. مهم‌ترین سوال در این مقاله این است که؛ اعمال و رفتارهای خشونت آمیز علیه زنان در جامعه افغانستان چیست؟ و چه راهکارهایی می‌تواند داشته باشد؟ مطالب مقاله به ترتیب ذیل مورد بررسی قرار می‌گیرد.

تعریف خشونت

خشونت از نظر لغت؛ وضع یا کیفیت خشن، تندی، پرخاشگری و سخت‌گیری خشونت گویند.

از دیدگاه اجتماع بشری: به هرگونه عمل خشونت‌آمیز مبتنی بر جنسیت که منجر به آسیب، یا رنج جسمانی، جنسی یا روانی شود. تهدید به ایجاد محرومیت و محدود ساختن آزادی فردی و اجتماعی در محیط زندگی شخصی را عمل خشونت می‌نامند.

مراحل اعمال خشونت‌آمیز

خشونت جز ذات انسان است، تحریک شدن آن زمان معین ندارد، اما اوضاع، احوال بیرون و رفتار دیگران روی انسان تأثیر می‌گذارد و در بروز واکنش‌های قهرآمیز نقش‌آفرین می‌باشد. بنابراین نمی‌توان آن را در چارچوب زمانی محدود نمود. اما به طور کلی امکان دارد که مراحل برخوردهای خشم‌آلود را دسته‌بندی نمود. مخصوصاً رفتارهای که علیه زنان انجام می‌گیرد.

  • اول: از دوران بدو تولد تا مکلفیت؛ رفتار پرخاشگرایانه، خشم‌آلود و خشن از بدو تولد دختر در خانواده‌های افغانستانی آغاز می‌گردد. مردان این سرزمین علاقه‌مندی خود را با تولد جنس مذکر ابراز می‌کنند. تصور عامیانه بر این بوده که جنس دختر چنین کمکی به بقای ایل نمی‌کند. این که احساس حقارت و خشونت در این سن برای جنس زن چندان محسوس نمی‌باشد، ولی در سن رشد کامل و بعد از آن گلایه‌ها و شکایت‌های را به همراه دارد.
  • دوم: از مکلفیت قانونی تا مسئولیت اجتماعی؛ بر اساس قانون مدنی افغانستان ماده 46 به هیجده سال تمام برسد، مکلفیت‌های قانونی آن آغاز می‌گردد. بعد از آن زن می‌تواند مشخصات خاص خود را در دفتر سجالت ثبت کند. زن در اجتماع با ازدواج وارد زندگی جدید می‌شود. شکل‌های مختلفی از خشونت بر علیه زن مشاهده می‌شود. مانند: زن از دیدن متعارف والدین و بستگان خود محروم می‌شود. فقط وقتی شوهرش اراده کند می‌تواند به زیارت آنان برود.
  • سوم: دوره ورود به زندگی اجتماعی؛ زن به محض این که به سن رشد رسید، مثل مرد احتیاج به تشکیل کانون خانواده دارد، گذشته از تحصیل، اشتغال و احراز مقام مدیریت اداری، رفتن به خانه بخت سنت مورد تأکید اسلام می‌باشد. از نظر فرهنگ و عرف جامعه, مرد افغانستانی در مقام رئیس و نان‌آور خانواده برای خود اختیارات وسیع قایل است.
  • چهارم: دوره خروج از تعهد و مسئولیت اجتماعی؛ اگر در جامعه افغانستان راه حل اختلافات خانوادگی تنها اجرای طلاق باشد، مردان از اختیار مطلقه خود نهایت بهره‌وری را برده، گاه زنان را مجبور می‌سازند که از تمام حقوق مسلم و شرعی خود صرف نظر نماید. از نظر شریعت کمترین حق زنان مطلقه شامل حق مسکن به مدت 3 ماه و ده روز، حق نفقه و لباس متعارف می‌شود. ضمن این که باید مهر او نیز تمام پرداخت شود. از یک جهت مهر در کشور ما به کمترین میزان خود مرسوم است در عین حال مردان وقتی که بخواهند زن خود را طلاق بدهند آن قدر بیچاره را مورد آزار روحی، روانی و جسمی قرار می‌دهند که او ناچار برای زنده ماندن از جمیع حقوق خود انصراف دهد.

راهکارهای کاهش خشونت علیه زنان در افغانستان

  • یكم: ارتقای سطح آگاهی زنان نسبت به حقوق خود؛ خود علم ذاتاً موجب تکریم است؛ چون یکی از ویژگی‌های خداوند علیم می‌باشد. لذا تفاوت بین علم و مال را حضرت علی(ع) در این می‌داند که علم انسان را حفظ می‌کند، در حالی برای نگهداری مال خود انسان باید تلاش نماید. بر این اساس اگر بنا باشد وضعیت کلی زندگی زنان در جامعه افغانستان بهبود پیدا کند باید سطح علمی آنان ارتقا یابد، دانش پایه برای زنان به صورت گسترده آموزش داده شود.
  • دوم: لزوم تغییر نگرش در مردان؛ در جامعه افغانستان قرن‌های متمادی است که انگاره‌های سنتی، زنان را بدون هیچ حق و حقوقی مدنی به حوزه خصوصی خانواده و انجام وظایف مربوط به آن محدود می‌سازد. تسلیم و فرمان‌برداری؛ رمز عزت زن محسوب شده و کمتر زنی پیدا می‌شود که به فکر اعتراض و انتقاد از وضع و شرایط موجود بر آمده و علیه آن قیام نماید.
  • سوم: رعایت تعادل در اشباع حس خشونت پذیری زنان؛ زنان از نظر روحی ـ روانی دارای زمینه خشنونت‌پذیری هستند زنان دوست دارند که مردان به آنان امر و نهی نمایند، مردان زندگی آنان ابهت خاص داشته باشند، اطاعت مرد از زن موجب فساد اخلاقی زنان می‌گردد، اما اگر مرد در برخی موارد انعطاف ناپذیر، گاهی موافق و زمانی هم مشاور زنان باشند و در خانواده این روش را در پیش گیرند موفقیت آن را خواهند دید.
  • چهارم: تبیین درست آموزه‌های دین؛ قرآن کریم در [۱] می‌فرماید: مردان، سرپرست و نگهبان زناناند، به خاطر برتری‌های که خداوند از نظر نظام اجتماع برای بعضی نسبت به بعض دیگر قرار داده است. بر این اساس اگر آموزه‌های دین درست تبیین و به خورد جامعه داده شود، زمینه‌‎های سوء برداشت و جسارت غیر عادلانه از بین می‌رود، و هر مردی قادر به استفاده از نیروی جسمی خود برای اعمال خشونت در حق زنان نخواهد بود. مشکل اساسی این است که آموزه‌های دینی به شکل درست به جامعه منتقل نمی‌شود، بنابراین مهم‌ترین راه حل این است که مردم نسبت به احکام دین آشنایی پیدا کنند.

نتیجه‌گیری

در چیستی خشونت و راهکارهای آن علیه زنان در افغانستان می‌بایست تعریفی از رفتارهای خشونت‌آمیز ارائه می‌شد که گفته شد. این رنج جسمانی و آزار روانی از بدو تولد تا زمان مرگ بر سرنوشت زنان مقدر شده است. در هیچ مقطع و مراحلی از حیات مادی قابلیت افول از صحنه زندگی زنان را ندارد. در جامعه سنتی افغانستان زنان دارای محدودیت فراوان می‌باشند که عمدتاً در لفافه در آموزه دین بر بانوان تحمیل می‌گردد. رهایی از دام آموزه‌های سنتی و رسوم ایلی کار آسانی نیست. آنچه که در این راستا می‌توان پیشنهاد کرد این است که باید کار به‌سازی وضعیت زندگی اجتماعی زنان با دانش‌اندوزی و فرهیختگی خود آنان شروع شود، ممکن است این روش در آغاز با دشواری همراه باشد ولی پیامد آن حتماً رضایت‌بخش خواهد بود. مردان نیز لازم است که در نوع رفتار خود علیه زنان تغییر نگرش دهند.

پانویس

  1. (سوره نساء آیه 34 )

منبع