درخواست طلاق از طرف زن

از ویکی‌جنسیت

درخواست طلاق از طرف زن؛ ارائه دادن مدارکی از طرف زن به دادگاه جهت قابل تحمل نبودن زندگی مشترک.

طلاق به اراده مرد انجام می‌شود؛ اما در موارد و شرایطی زن هم می‌تواند درخواست طلاق بدهد، اگر چه همسر او با طلاق موافق نباشد. زن در صورت تحقق عدم پرداخت نفقه، عسر و حرج، وکالت داشتن در طلاق، غیبت یا مفقود شدن شوهر، شرط ضمن عقد و شروط دوازده‌گانه درعقدنامه؛ می‌تواند به دادگاه مراجعه کند و درخواست طلاق بکند.

وجوه درخواست زن برای طلاق

حق طلاق با مرد است؛ اما زن در چند حالت می‌تواند درخواست طلاق نماید:

  1. عدم پرداخت نفقه
  2. عسر و حرج برای زن
  3. غیبت شوهر
  4. شرط ضمن عقد
  5. وکالت داشتن در طلاق
  6. شرو ط دوازده گانه ضمن عقد ازدواج.[۱]

عدم پرداخت نفقه

هرگاه بین زن و مرد عقد نکاح دائم منعقد گردد، مرد موظف است کلیه هزینه‌های زندگی زن را به طور متعارف و متناسب با توان مالی خود و موقعیت اجتماعی زن پرداخت کند.[۲] اگر مرد نفقه ندهد با صرف عدم پرداخت نفقه موجب صدور حکم طلاق از سوی دادگاه نمی‌شود؛

بلکه زن باید در دادگاه ثابت کند و از دادگاه حکم مبنی بر الزام زوج بر پرداخت نفقه را از دادگاه طلب می‌کند و در دادگاه ثابت نماید که نسبت به زوج تمکین دارد، ولی زوج از پرداخت نفقه به وی خودداری می‌کند.[۳]

چنانچه زن ادعا نماید که شوهر از پرداخت نفقه خودداری می‌نماید و شوهر نتواند نشوز زن را اثبات کند، دادگاه حکم به الزام پرداخت نفقه می‌کند و در صورت عدم امکان اجرای حکم، دادگاه شوهر را اجبار به طلاق می‌نماید و اگر مرد حاضر به طلاق نشود قاضی یا نماینده وی صیغه طلاق را جاری می‌کند.[۴]

از این رو هر وقت دادگاه پس از رسیدگی، حكم مبنی بر محکومیت زوج به پرداخت نفقه صادر نمود و این رأی قطعی ‌باشد، زن باید دادخواست صدور اجرائیه نماید. هرگاه پس از صدور اجرائیه زوج از پرداخت نفقه خودداری ورزید، زن اگر مالی از شوهرش سراغ دارد به اجرای احکام مدنی معرفی نماید تا پس از فروش مال مذکور نفقه پرداخت شود.

هرگاه مالی شناخته نشد و یا به هر دلیل امکان الزام وی به پرداخت نفقه فراهم نشود، زن می‌تواند با تقدیم دادخواست و با استناد به دادنامه مذکور از دادگاه، درخواست صدور گواهی عدم امکان سازش نماید.[۵]

عسر و حرج

از نکاتی که می‌تواند در فرایند طلاق نقش کلیدی داشته باشد، عسر و حرج است. عسر در لغت به معنای تنگی، سختی و دشواری است.[۶] حرج نیز به تنگی و فشار تعبیر شده است.[۷] در حقیقت هر عملی که شخص را به تنگنا و سختی بیاندازد و انجام یا تحملش برای وی سخت و دشوار باشد، اصطلاحاً می‌گویند دچار عسر و حرج شده است.[۸]

بنابر این عسر و حرج به معنای مشقت شدید است و مقصود وضعیتی است که ادامه زندگی را برای زوجه با مشقت همراه ساخته به طوری که تحمل آن مشکل باشد. لذا در صورتی که دوام زوجیت موجب عسر و حرج زوجه باشد، وی می‌تواند به حاکم شرع مراجعه و تقاضای طلاق کند.

چنانچه عسر و حرج مذکور در محکمه ثابت شود، دادگاه می‌تواند زوج را اجبار به طلاق نماید و در صورتی که اجبار تأثیری نداشته باشد، زوجه به اذن حاکم شرع طلاق داده می‌شود.[۹]

نمونه بارز عسر و حرج در زندگی مشترک به چشم می‌خورد و در صورت اثبات در دادگاه، منجر به صدور حکم طلاق می‌شود. ازاین رو طلاق ناشی از عسر و حرج زن را در دسته طلاق بائن قرار می‌دهد، چون حکم طلاق ناشی از کراهت زن نسبت به مرد صورت گرفته و مرد حق رجوع به زوجه و آشتی در ایام عده با زوجه را ندارد.[۱۰]

مصادیق عسر وحرج

  1. ترک زندگی خانوادگی توسط زوج حداقل به مدت شش ماه متوالی و یا نُه ماه متناوب در مدت یک سال بدون دلیل موجه صورت گیرد.[۱۱]
  2. اعتیاد زوج به یکی از انواع مواد مخدر و یا ابتلای وی به مشروبات الکلی که به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد آورد و امتناع یا عدم امکان الزام وی به ترک آن در مدتی که به تشخیص پزشک برای اعتیاد لازم بوده است.[۱۲]
  3. محکومیت قطعی زوج به حبس پنج سال یا بیشتر.[۱۳]
  4. ضرب و شتم یا هرگونه سوء رفتار مستمر زوج که عرفاً با توجه به وضعیت زوجه قابل تحمل نباشد.[۱۴]
  5. ابتلای زوج به بیماری‌های صعب العلاج روانی یا ساری یا هر عارضه صعب العلاج دیگری که زندگی مشترک را مختل نماید.[۱۵] از مصادیق بارز عسر و حرج عدم نزدیکی شوهر با زن است، زیرا مرد نیز همچون زن موظف است نسبت به انجام وظایف خاص زناشویی نسبت به همسرش اقدام نماید. در مورد تعیین مصداق عسر و حرج اختلاف نظر است برخی معتقدند با قاضی هست و برخی معتقدند که با عرف می‌باشد.[۱۶]

غیبت شوهر

هرگاه شوهر چهار سال غایب و مفقود الاثر باشد، زن می‌تواند تقاضای طلاق كند. اگر بعد از یک سال از تاریخ نشر اولین آگهی در یکی از روزنامه‌های کثیر الانتشار، حیات غائب ثابت نشود و دادگاه به این امر برسد، حکم به طلاق زن را صادر می‌کند. ازاین رو زن وقتی به حکم طلاق دست می‌یابد که پنج سال از غیبت شوهر بگذرد و هیچ خبری مبنی بر زنده بودن وی مشخص نشود.

اگر حیات شوهر بر زن آشکار شود، دادگاه نمی‌تواند به سبب غیبت شوهر حکم طلاق بدهد. در این صورت بهتر آن است که زن از مقررات ماده ۱۱۳۰ استفاده کند زیرا در رویه قضایی ترک منزل بیش از شش ماه از مصادیق عسر و حرج دانسته شده است.[۱۷] در این جا عده‌ای که زن باید نگه دارد، عده وفات است، چرا که در این فرض احتمال فوت شوهر زیاد است و در واقع فرض می‌شود که شوهر فوت شده است.[۱۸]

شرط ضمن عقد

زوجین می‌توانند به هنگام انعقاد عقد نکاح یا بعد از آن، ضمن قرارداد جداگانه‌ای توافق نمایند که در صورت تحقق امری، زن حق داشته باشد با مراجعه به دادگاه خود را مطلقه نماید.[۱۹]

شرط مذکور می‌تواند شرط فعل یا نتیجه یا صفت باشد، مثلاً شرط نماید هرگاه زوج به هر دلیل شغل مشخصی را که به آن اشتغال دارد از دست بدهد، یا هرگاه نابینا گردد یا به مواد مخدر یا حتی سیگار اعتیاد پیدا کند، زوجه حق داشته باشد خود را مطلقه سازد.

در این صورت با حصول شرط مورد نظر، زن می‌تواند با تقدیم دادخواست به دادگاه، درخواست صدور گواهی عدم امکان سازش نماید و چون مدعی است باید حصول شرط مورد توافق را اثبات کند؛ آنگاه دادگاه با احراز مراتب رأی بر عدم امکان سازش صادر خواهد کرد.[۲۰]

وکالت در طلاق

زوجین می‌توانند هر شرط صحیحی را در ضمن عقد نکاح یا ضمن عقد خارج لازم دیگری قرار دهند. بر این اساس مرد می‌تواند ضمن عقد نکاح یا به موجب قرارداد جداگانه به زن وکالت دهد تا در صورت تحقق شرط یا شرایط خاص و یا به طور مطلق هر وقت که زن تمایل داشت با مراجعه به دادگاه خود را مطلقه سازد. در این فرض وکیل زن دارای همان حقوق و اختیاراتی است که موکل مرد دارد؛

در این صورت مثلاً می‌توان شرط نمود که هرگاه در مدت مشخص زوجه باردار نشد یا مرد به مدت معین غایب گردد یا اقدام به ازدواج مجدد نماید یا به اعتیاد به مواد مخدر روی آورد، زن دارای وکالت برای طلاق باشد.[۲۱] چنانچه وکالت به صورت مطلق باشد و تحقق شرطی برای استفاده از وکالت ذکر نشده باشد زن هر وقت بخواهد می‌تواند با مراجعه به دادگاه با استفاده از وکالت اعطایی از سوی شوهرش اقدام به درخواست طلاق نماید؛

اما اگر استفاده از وکالت وابسته به تحقق شرطی گردد، زن می‌تواند از وکالت استفاده کند که در دادگاه تحقق آن شرط را با ارائه دلیل به اثبات برساند. هرگاه تحقق شرط مورد نظر به اثبات نرسد زن نمی‌تواند از وکالت استفاده کند.[۲۲]

شروط دوازده گانه ضمن عقد ازدواج

در صورت تحقق هر کدام از شروط درج شده در عقدنامه و اثبات آن در دادگاه، زن می‌تواند دادخواست طلاق بکند. این شروط مندرج در عقدنامه دوازده تا هستند که عبارتند از؛

  1. خودداری شوهر از پرداخت نفقه زن
  2. سوء رفتار و یا سوء معاشرت شوهر به حدی که ادامه زندگی برای زوجه غیرقابل تحمل باشد.
  3. بیماری صعب العلاج شوهر، که غیرقابل درمان باشد و ادامه زندگی مشترک را برای زوجه مخاطره آمیز کند.
  4. در صورتی که شوهر دیوانه باشد یا در طول زندگی مشترک دیوانه شود و این دیوانگی مرد در موردی که فسخ نکاح شرعاً جایز نباشد.
  5. اشتغال شوهر به شغلی که به حیثیت و آبروی خانوادگی زن لطمه وارد کند و این موضوع باید مورد تایید دادگاه قرار بگیرد.
  6. محکومیت قطعی شوهر به پنج سال حبس یا بیشتر باشد. یا به جزای نقدی که بر اثر عدم پرداخت آن منجر به بازداشت به پنج سال حبس شود و حکم مجازات در حال اجرا باشد.
  7. اعتیاد شوهر به مواد مخدر به شکلی که زندگی مشترک را مختل کند و ادامه زندگی را برای زوجه دشوار کند.
  8. چنانچه زوج شش ماه پی درپی یا نه ماه متناوب زندگی مشترک را بدون دلیل موجه ترک کند، در این صورت زن با مراجعه به دادگاه و اثبات آن می‌تواند حکم طلاق را بگیرد.
  9. محکومیت قطعی شوهر در اثر انجام سرقت و اجرای هرگونه مجازات حدی مثل تبعید حدی یا تعزیری مانند مجازات زندان در اثر نزاع و درگیری خیابانی که این امور مغایر با شأن زن باشد.
  10. ناباروری مرد پس از گذشت پنج سال از زندگی مشترک.
  11. در صورتی که شوهر مفقودالاثر شود و شش ماه پس از مراجعه زن به دادگاه خبری از او نباشد و پیدا نشود.
  12. ازدواج مجدد مرد بدون اجازه همسر یا اینکه مرد دارای دو زن بوده ولی به تشخیص دادگاه نتواند عدالت را بین آنها رعایت کند.[۲۳]

حقوق مالی در دادخواست طلاق از طرف زن

تقاضای درخواست طلاق از طرف زن، سبب تضییع حقوق مالی زن نمی‌شود و باعث نمی‌شود حقوقی را که از ابتدای عقد نکاح برای او بوجود آمده را دریافت نکند. حقوق مالی زن در طلاق از طرف زن عبارتند از؛

مهریه

مهریه از جمله حقوقی مالی است که زن می‌تواند از شوهر خود دریافت کند. در طلاق از طرف زن، اگر زن تقاضای طلاق نماید، چنانچه زن کراهتی نسبت به شوهر داشته باشد می‌تواند با بخشیدن تمام یا مقداری از مهریه تقاضای طلاق خلع کند. اگر در رابطه با مهریه هرگونه توافقی شده باشد زوجه می‌تواند از آن توافق در دادگاه استفاده کند.

بنابر این با توجه به اینکه مهریه حق مالی است و مشروط نمی‌باشد، به محض وقوع عقد زن مالک مهر می‌شود فرقی نمی‌کند که درخواست طلاق از طرف کدام یک از زوجین باشد و زوج موظف است در هر حال مهریه را پرداخت نماید. فقط وقتی زن خیانت زن کند، باعث از بین رفتن مهریه می‌شود.[۲۴]

نفقه و اجرت المثل

در طلاق از طرف زن اگر از نوع طلاق رجعی باشد تا هنگامی که زن در عده است، نفقه باید توسط زوج به زوجه پرداخت شود. ولی اگر از نوع طلاق بائن باشد، مرد وظیفه پرداخت نفقه را ندارد چون الزام به پرداخت نفقه تا زمانی ادامه دارد که مرد سرپرست خانواده باشد.[۲۵] اجرت المثل و درخواست آن از طرف زن بر مبنای سال ازدواج تا طلاق و برحسب توانایی مالی مرد بر اساس نظریه کارشناس رسمی دادگستری تعیین می‌شود.

اجرت المثل به زن تعلق می‌گیرد. ولی برخی معتقدند؛ اگر توافقی از ناحیه زوجین در ادامه زندگی درباره اجرت المثل نشده باشد، زن نمی‌تواند مطالبه اجرت المثل را در هنگام ادامه زندگی زناشوئی از مرد داشته باشد.[۲۶]

حضانت فرزندان

حضانت فرزند حق و تکلیف والدین می‌باشد و در قانون معین شده است که حضانت فرزندان تا سن ۷ سالگی با مادر و بعد از آن با پدر می‌باشد. از این رو درخواست طلاق از طرف زن تاثیری در حضانت فرزندان ندارد و دادن درخواست طلاق از طرف زن، مانع از این حق او نمی‌شود.

چنانچه قاضی مصلحت فرزند را در این بداند که به طور کلی حضانتش با مادر یا پدر باشد، در این جا دیگر رعایت سن ملاک نخواهد بود. در شرایطی مثل ازدواج مادر یا اعتیاد پدر یا خشونت غیرمتعارف که مکرر باشد به طور کلی موجب سلب حضانت خواهد شد.[۲۷]

استرداد جهیزیه

استرداد جهیزیه، یعنی زن، قصد داشته باشد، اموالی که تحت عنوان جهیزیه به منزل همسر خود آورده است، را بگیرد. چون زن حق دارد جهیزیه‌ای را که آورده است را از شوهر خود طلب کند. این طلب جهیزیه به دو صورت ممکن است؛ با توافق همدیگر و از طریق اقامه دعوا در دادگاه.[۲۸]

مراحل طلاق از طرف زن

درخواست طلاق از طرف زن مقدماتی دارد که باید همه آن‌ها طی شود، تا طلاق صورت بگیرد. مراحل طلاق از طرف زن عبارتند از؛

  1. ثبت دادخواست طلاق در دفتر خدمات قضایی[۲۹]
  2. شرکت در جلسات مشاوره
  3. تنظیم دادخواست
  4. جلسه دادرسی (جلسه بدوی): بعد از این که دادگاه دادخواست طلاق زن را پذیرفت، جلسه دادرسی را با حضور زوجین برگزار می‌کند. در آن جلسه به دلایلی که زن برای دادخواست طلاق مطرح کرده، بررسی و رسیدگی می‌شود. دادگاه بعد از حضور طرفین و استماع دفاعیات زوجین مبادرت به صدور حکم می‌نماید. در صورتی که دلایل مورد پذیرش بود، حکم طلاق را صادر می‌کند.[۳۰]
  5. مرحله تجدید نظر: بعد از صدور حکم در دادگاه بدوی، طرفین طلاق می‌توانند برای رای دادگاه تقاضای تجدید نظر کنند.[۳۱]
  6. فرجام‌خواهی: بعد از این که رای دادگاه تجدید نظر صادر شد در صورت اعتراض به جلسه تجدیدنظر پرونده به دیوان عالی کشور ارجاع داده می‌شود. از این رو زوجین می‌توانند تقاضای فرجام‌خواهی در دیوان عالی کشور بکنند.[۳۲]
  7. در صورتی که حکم قطعی طلاق صادر شد، طرفین به مدت 6 ماه مهلت دارند تا به یکی از دفاتر طلاق و ازدواج مراجعه کرده و صیغه طلاق را جاری کنند.[۳۳]

مدت زمان لازم برای طلاق از طرف زن

از ثبت نام در سامانه تصمیم و شرکت در جلسات مربوطه، تقاضای طلاق با دادن دادخواست طلاق آغاز می‌شود و پس از آن در دادگاه خانواده مورد بررسی قرار می گیرد و در صورتی که یکی از طرفین به رای دادگاه بدوی اعتراض داشته باشد، به مرحله تجدید نظر می‌رود و در صورتی که به رای دادگاه تجدید نظر اعتراض باشد، به دیوان عالی کشور می‌رود. این مراحل روی هم یکسال زمان می‌برد.

چنانچه زوج در حکم طلاق که از طرف دادگاه صادر شده، در مرحله بدوی اعتراض نکند حدوداً چهار الی شش ماه زمان نیاز است تا صیغه طلاق جاری شود. اگر مراحل قانونی تجدید نظر و دیوان عالی به وسیله اعتراض مرد انجام بگیرد تقریباً یک سال باید در نظر گرفته شود تا در صورت وجود شرایط قانونی، زن موفق شود تا طلاق بگیرد.[۳۴]

پانویس

  1. خلیلی، حقوق و تکالیف زوجین، 1395ش، ص34
  2. خلیلی، حقوق و تکالیف زوجین، 1395ش، ص34
  3. خلیلی، حقوق و تکالیف زوجین، 1395ش، ص35
  4. روشن، حقوق خانواده، 1396ش، ص 299
  5. خلیلی، حقوق و تکالیف زوجین، 1395ش، ص35
  6. ابن منظور، لسان العرب، 1414ق، ج4، ص563
  7. ابن منظور، لسان العرب، 1414ق، ج2، ص233
  8. هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، 1382 ق، ج6، ص 438
  9. خلیلی، حقوق و تکالیف زوجین، 1395ش، ص37
  10. ابهری؛ طهماسبی؛ «موجبات طلاق به درخواست زوجه در حقوق ایران و فقه امامیه»، 1388ش، ص43
  11. خلیلی، حقوق و تکالیف زوجین، 1395ش، ص38
  12. ابهری؛ طهماسبی؛ «موجبات طلاق به درخواست زوجه در حقوق ایران و فقه امامیه»، 1388ش، ص44
  13. خلیلی، حقوق و تکالیف زوجین، 1395ش، ص38
  14. خلیلی، حقوق و تکالیف زوجین، 1395ش، ص38
  15. خلیلی، حقوق و تکالیف زوجین، 1395ش، ص38
  16. ابهری؛ طهماسبی؛ «موجبات طلاق به درخواست زوجه در حقوق ایران و فقه امامیه»، 1388ش، ص44
  17. خلیلی، حقوق و تکالیف زوجین، 1395ش، ص46
  18. حلی، المهذب البارع فی شرح المختصرالنافع، 1407ق، ج3، ص 493
  19. خلیلی، حقوق و تکالیف زوجین، 1395ش، ص47
  20. خلیلی، حقوق و تکالیف زوجین، 1395ش، ص48
  21. خلیلی، حقوق و تکالیف زوجین، 1395ش، ص 51
  22. روشن، حقوق خانواده، 1396ش، ص299
  23. زنجانی؛ شریفی؛ «موارد طلاق زوجه توسط حاکم در فقه و قوانین مدنی»، 1394ش، ص 96
  24. کارچانی؛ رحیم پور؛ مددی؛ «نوع طلاق ناشی از عسر و حرج زوجه»، 1398ش، ص116
  25. سنچولی، زینب، «حق زنان مطلقه بر جهیزیه و مقرری ماهیانه و راه‌های مطالبه آن»، 1395ش، ص 470
  26. سنچولی، زینب، «حق زنان مطلقه بر نحله و اجرت المثل ایام زناشویی و راه‌های مطالبه آن»، 1395ش، ص 347
  27. میرخلیلی، «زن در حقوق خانواده»، 1378ش، ص132- 133
  28. «استرداد جهیزیه»، سایت وکیل سایا
  29. عرب، «زنان و حق طلاق و نحوه تنظیم دادخواست طلاق توسط زوجه»، 1380ش، ص41
  30. عرب، «زنان و حق طلاق و نحوه تنظیم دادخواست طلاق توسط زوجه»، 1380ش، ص41
  31. عرب، «زنان و حق طلاق و نحوه تنظیم دادخواست طلاق توسط زوجه»، 1380ش، ص41
  32. عرب، «زنان و حق طلاق و نحوه تنظیم دادخواست طلاق توسط زوجه»، 1380ش، ص41
  33. عرب، «زنان و حق طلاق و نحوه تنظیم دادخواست طلاق توسط زوجه»، 1380ش، ص41
  34. عرب، «زنان و حق طلاق و نحوه تنظیم دادخواست طلاق توسط زوجه»، 1380ش، ص40

منابع

  • ابهری، حمید؛ طهماسبی، جواد؛ «موجبات طلاق به درخواست زوجه در حقوق ایران و فقه امامیه»، نشریه پژوهشهای فقه و حقوق اسلامی، شماره 18، زمستان 1388ش.
  • ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دارصادر، چاپ سوم، 1414ق.
  • «استرداد جهیزیه»، سایت وکیل سایا، تاریخ بازدید: 6 اسفند 1401ش.
  • حلّی، احمد بن محمد، المهذب البارع فی شرح المختصر النافع، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1407ق.
  • خلیلی، حمزه، حقوق و تکایف زوجین، قم، ابتکار دانش، 1395ش.
  • روشن، محمد، حقوق خانواده، تهران، انتشارات جنگل: جاودانه، چاپ دوم، 1396ش.
  • زنجانی، محمود جمال الدین؛ شریفی، مصطفی؛ «موارد طلاق زوجه توسط حاکم در فقه و قوانین مدنی»، نشریه پژوهشنامه فقه اجتماعی، سال چهارم، شماره1، پاییز و زمستان 1394ش.
  • سنچولی، زینب، «حق زنان مطلقه بر نحله و اجرت المثل ایام زناشویی و راه‌های مطالبه آن»، نشریه حقوق ملل، شماره 21، بهار 1395ش.
  • سنچولی، زینب، «حق زنان مطلقه بر جهیزیه و مقرری ماهیانه و راه‌های مطالبه آن»، نشریه حقوق ملل، شماره 21، بهار 1395ش.
  • عرب، حسن، «زنان و حق طلاق و نحوۀ تنظیم دادخواست طلاق توسط زوجه»، نشریه دادرسی، شماره 30، بهمن و اسفند 1380ش.
  • کارچانی، مهدی؛ رحیم پور، گلنار؛ مددی، هدی؛ «نوع طلاق ناشی از عسر و حرج زوجه»، نشریه رأی، شماره27، تابستان 1398ش.
  • میرخلیلی، احمد، «زن در حقوق خانواده»، کتاب نقد، سال سوم، شماره 12، پاییز 1378ش.
  • هاشمی شاهرودی، محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، قم، موسسه دائرة المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل بیت (ع)، 1382 ق.