زنان در ایران باستان
نظام حقوقی و مدنی زنان در ایران باستان، از موضوعاتی است که مورد توجه قرار گرفته و در اذهان بسیاری از مردم هرگاه بحث از حقوق زنان می شود، این موضوع بـه نظر می آید که زن در این جهان از ابتدا تا امروز و فارغ از هر زمان و مکان، نژاد، رنگ و آئین، مسئولیت ویژهای بر دوش دارد و آن همان زایش، پرورش و به بلوغ رساندن می باشد. ولی در حقیقت، زن در ساختار اجتماعی، تـاریخی، سـیاسی، زیربنای فرهنگ، تمدن، پیدایش باورها و اعتقادها نقش بس عمدهای داشته و دارد.
در دین زرتشتی به دو روش بسیار متفاوت با زن برخورد شده است. در «گاهان» کـه در مـیان یسنا قرارداد، و قدیمیترین بخش اوستا و در بر گیرنده سرودهایی است که آن را به بخش زرتشت نسبت میدهند، زن در جایگاهی رفیع قرار دارد. زن در مقام شئونات اجتماعی-دینی با مرد برابر دانسته شده اسـت.
الگوی جعبه اطلاعات مقالات | |
---|---|
نویسندگان | اعتضادی، شیدا |
عنوان مقاله | نظری بر نظام حقوقی و مدنی زنان در ایران باستان |
نام مجله | فرهنگ |
سال چاپ | تابستان 1388 |
شماره مجله | شماره 70، صفحات 47 تا 68 |
معرفی گاهان
اگـر چه «گـاهان» بههیچوجه یک متن حقوقی و فـقهی بـه شـمار نمیآید، از آنجا که قدیمیترین سند مکتوب زرتشتیگری است و حاوی دیدگاه دیانت زرتشتی نسبت به جامعه زنان است، لازم است آن را به نحو عـملی و مـنطقی مـورد بررسی قرار دهیم و مسائل حقوقی ایران باستان را در یـک نـمای کلی از آن استنتاج کنیم. در اوستای متأخر که شامل بخشی از یسنا، ویسپرد، وندیداد، یشتها و خرده اوستا است، با دین زرتشتی مـتأخر یـا شـکل مغانه ی زرتشتیگری روبهرو هستیم که با آموزههای اصیل زرتشت در «گـاهان» فاصله بسیار دارد. در اینجا زن سرچشمه بسیاری از ناپاکیها است و بههیچوجه مقام و موقعیت زن گاهانی را ندارد.
مغان زردشتی، چنان در اوج قدرت، با فـشار و تـهدید و ارعـاب و نیز تکرار مکررات، قوانین و آموزههای مغانه را بر جامعه ایرانی دوران ساسانی تـحمیل کـرد. که مؤلفان زرتشتی در متون پهلوی قرنهای اولیه اسلامی نیز این آموزهها را که در رأس آن ها کتاب و ندیداد قـرار داشـت، بـهعنوان دیانت اصیل زرتشتی تلقی کردند، رسالهها، کتب فقهی و حقوقی بسیاری را بر ایـن اسـاس نـوشتند. در مقاله حاضر سعی شده است تا حدّ امکان هرجا تضاد و تشابهی در حقوق زن در اوسـتای گـاهانی و اوسـتای متأخر و نیز سایر متون پهلوی دیده میشود، بازگو شود. از سوی دیگر سعی شده اسـت تـا زیر و بم یا تطور حقوق زن در عهد ساسانی مورد بررسی قرار گیرد.
ساخت خانواده و پایگاه زن
با نگاهی به ادبیات حماسی در ایران باستان که نقطه اوج آن را در شاهنامه فردوسی مییابیم، متوجه میشویم وجـود و تـسلط حـکومت پدرسالاری در اکثر داستانهای حماسی ایران وجود دارد که نمادی از خانواده ایـرانی در آن زمان بوده است. خانواده در حماسه ایرانی، بهطور کلی از پدر، مادر، دختران، پسران، غلامان و کنیزکان تـشکیل مـیشود و در این تشکیلات است که زن، نقش، مقام و جایگاه مییابد، چه قـبل از ازدواج و چـه بعد از آن باشد.
زن، مالکیت و ارث
زن در جـامعه حـماسی دارای چنان ارزشی بود که هم میتوانست مالکیت داشته باشد و هم از ارث بهره بـبرد. زن مـیتوانست مالک و ادارهکننده دارایی خود و قیّم فـرزند خویش باشد. زن نیز مانند مرد از دارایـی و ارث پدر و مادر برخوردار میشد. درضمن هنگامی کـه دخـتری ازدواج مـیکرد، از طـرف خانواده به او جهیزیه داده مـیشد کـه بستگی به ثروت و شأن و مقام خانواده دختر داشت. هم چنین ثروت و دارایی دختر پس از رفتن به خـانه شوهر در اخـتیار شوهر قرار میگرفت.
زن و شغل
در آن جامعه باستانی، زن در اقتصاد خانگی نقش قابلملاحظه و حساسی داشته است و پس از فراغت از کار زادن و پروردن فرزندان و کارهای خانه، میکوشیده اسـت تا سهمی هم در تأمین مایحتاج خانواده برعهده گیرد. بخش مهمی از کار زن که مزد به آن تعلق میگرفته اسـت، کـارهای ویژه زنانه بوده است که در رأس آن ها دایگی قرار دارد. آنچه مهم است،این است که زنان در ایران باستان، غیراز مشاغل خانگی، به مشاغلی که مربوط به زنان بوده است و در قبال آن مـزد دریـافت مـیکرد ،مشغول بودهاند. البته در طبقه اشـراف هـم مـشاغلی که با علم و فرهنگ در ارتباط بوده وجود داشته است.
زن و ازدواج
شوهر کردن برای زن، بنابر قواعد دوران ساسانیان، بهمعنای درآمدن از سالاری پدر یا برادر و رفـتن بـه سـالاری شوهر یا پدر او است. در آیین زرتشتی، تعدد زوجات روا نیست و به گرفتن یک زن فرمان داده شده است.در ایران باستان، مرد درصـورتی مـیتواند با داشتن یک زن اقدام به گرفتن زنی دیگر کند که همسر قـبلیاش بـه تشخیص پزشک، نازا بوده باشد. البته شاهان خودکامه و پارهای از مغان خود را از این قاعده مستثنا میدانستند. مـوضوع دیـگری که در ازدواج اهمیت داشت، این بود که زن و شوهر هر دو باید به دین و زردشـتی بـاشند.
زن و پوشیدگی
از صفات پسـندیده زن در دوران سـاسانی پوشیدگی روی و موی بـه شـیوه معمول زنان ایران بـاستان بـوده است. هرچند از بررسی متون تاریخی مربوط به دوران ایران باستان چنین برمیآید که زنان در آن دوران از چادر و روبند استفاده نمیکردند. ولی قدر مـسلم اسـت که از جـلوهگری و نـمایش بـرهنه اندام خویش پرهیز داشتهاند. در نوشتههای یونانی و رومی از زنان حرمسراهای پادشاهان با عنوان «زنان محجوب» یاد شده است.
نتیجه گیری
بدون تردید بحث درباره نـظام حقوق زنان در ایران باستان کار آسانی نیست؛ زیرا از لابهلای اوراق به جامانده از آن عصر، نگرش درست بر وضعیت زنان، کاری است که با احتمالات بیشماری همراه است. امّا آنچه مـسلّم اسـت این است که زن از دو دیدگاه مختلف که همانا دیدگاه گاهانی که منسوب به خود زردشت است و زن را در تمامی امور دعوت به تعقل میکند و بـه او بـا مقام والایی مینگرد. دیدگاه اوسـتای مـتأخر که به دست مغان، با قوانین مردسالارانه، قیود بسیار و نگرشهایی منفی به زن که وجودش از پلیدی است نوشته شده است، بررسی میشود.
بیتردید نـگارش تـمامی عقاید مغانه از دو حالت خـارج نـبوده است:
- عکسالعمل مغان در مواجهه با نفوذ سایر ادیان که سعی در مبدل شدن به دین رسمی مملکت عصر ساسانی داشتند؛
- وارد کردن این عقاید به نام اورمزد و زردشت در تمامی شئون زندگی مـردم.
تـردیدی نیست که هر دو علت فوق از نظر مالی و اقتصادی، مزایای عمدهای را برای مغان دربر داشته است. حکومت دینی به شکل مغانه زردشتی و نفوذ مغان در آن بیش از هر چیز جایگاه و مقام مغان را ثـبات مـیبخشید. وضع قـوانین پیچیده ازجمله در مراسم تطهیر، ازدواج، دفن اموات و ... که باید حتما با نظارت ایشان انجام میشد میتوانست منبع درآمد سرشاری برای ایشان باشد.
مسلما جایگاه و موقعیت زن نیز بهعنوان بخش عـظیمی از جـامعه سـاسانی نمیتوانست بیتأثیر از این رویداد باشد. اشراف و روحانیان با ثروت سرشاری که داشتند امکان داشتن حرمسراها و زنان مـتعدد را بـرای خویش فراهم کرده بودند. این اعمال هیچگونه پایه و اساسی در دین زردشتی اصیل و گـاهانی نـداشت، آنـان اقدام به نوشتن رسالههایی کردند که سؤال و جواب از زبان اورمزد و زردشت بیان میشد. سنبل ایـن عمل، وندیداد است که پایه و اساس دین زردشتی متأخر برای نگارش سایر رسـالههای پهلوی در اعصار بعد شـد.