واقعيت اجتماعي حجاب
واقعیت اجتماعی حجاب از منظرگاه فمینیستی و دانشمندان اسلامی موضوعی است که این مطالعه به بررسی و تبیین آن میپردازد. حجاب پدیدهای فطری است که در همهی جوامع و ادیان الهی به شکلهای مختلف مورد تأکید قرار گرفتهاست. در دنیای پیشامدرن، انسانها بر اساس فطرتشان به مسئلهی حجاب پایبندی داشتند؛ بنابراین حجاب به عنوان یک مسئلهی اجتماعی مورد توجه نبوده است؛ اما در دنیای مدرن، پدیدههایی نظیر استعمار، جهانیشدن، ورود زنان به عرصههای عمومی در کشورهای اسلامی و همچنین حضور آشکار زنان محجبه در کشورهای غربی و... موجب شدند حجاب موضوع محوری مجادله و مباحث اکثر روشن فکران غربی و اندیشمندان اسلامی شود.
نظریات فمینیستی مدرن در تلاش بودند تا حجاب را به عنوان اصلیترین نماد دینی و پدرسالارانه حذف نمایند. اما فمینیستهای پستمدرن (مسلمان، سیاه و جهان سومی)، نسبت به فمینیستهای اولیه، دیدگاهی انتقادی داشت. آنان به آثار و کارکردهای مثبت حجاب اعتراف نمودند و همچنین، مسئله حجاب را با توجه به مفاهیم پستمدرن (مانند سبک زندگی، هویت و شمایلگونگی) تحلیل کردند. از طرفی ،اندیشمندان اسلامی با توجه به مقتضیات زمانی و مکانی جامعه اسلامی، تبیین بهینهای از مسئله حجاب ارائه نمودهاند تا بتوانند زنان را با حفظ حجاب به کمال واقعی خویش هدایت نمایند.
نظریات فمینیستی
عموماً اندیشههای فمینیستی را در سه جریان قرار میدهند: موج اول، موج دوم و سوم. موج اول فمینیسم که به آن موج قدیم نیز اطلاق میشود، به جنبش زنان در آمریکا و انگلستان برای کسب حق رأی بین سالهای ١٨٨٠ تا ١٩٢٠ اشاره دارد.
دومین موج فمینیسم تحت تأثیر جریانات سیاسی چپ نو، با شعارهای آزادیبخشی و مبارزه با ظلم و ستم شکل گرفت. در این دوره، علاوه بر حوزه عمومی، از حوزه خصوصی و زندگی شخصی سخن به میان آمد. موج سوم فمینیستی هم که از آغاز دهه ٩٠ مطرح شد، تفاوتهای جنسیتی بین زن و مرد را به عنوان اموری پیچیده و متغیر و فراتر از ساختارهای جسمی و بدنی میدید.
نظریات فمینیستی مدرن
هیچ پوششی به اندازه حجاب موضوع مجادله و مباحث روشن فکران قرار نگرفتهاست. از نظر روشنفکران فمینیسم موج اول و دوم ، حجاب به شکلهای مختلفی نماد عینی ستم علیه زنان میباشد؛ لباسی محدودکننده و دست و پاگیر و شکلی از کنترل اجتماعی که انزوا و پایگاه اجتماعی و سیاسی فرودستادنه زنان را به نوعی دینی مورد تأیید قرار میدهد. آنها حجاب را شمایلی از متفاوت بودن اسلام میدانند و به عنوان نماد ظلم علیه زنان مسلمان، آن را مورد نکوهش و انتقاد قرار میدهند. این اندیشمندان به همین دلیل، حجاب را بزرگترین عامل پدرسالاری در جوامع اسلامی نامیدند و برای تمام زنان جهان نسخه پیچیدند. اما دیری نپایید که گروهی دیگر از فمینیستها (موج سوم) برخلاف اسلافشان به این نسخهپیچی اعتراض کردند و به بررسی حجاب و اعمال دینی در زندگی واقعی افراد پرداختند. از جمله این افراد میتوان به هلن واتسن، هما هودفر و فاطمه مرنیسی اشاره کرد.
نظریات فمینیستهای پست مدرن
- نظریه هلن واتسون
واتسون مسئله گرایش به حجاب را واكنشهای فردی زنان نسبت به فرایندهای جهانی میداند. از این رو، درصدد است با توجه به اصول حاكم بر حجاب، مفاهیم مرتبط با پوشش در قرآن را بیان كند و در ادامه، با استناد به نظرهای دو طیف از زنان، انتخاب حجاب زنان را در ریشهها و در دنیاهای مختلف، مسئلهای سیاسی و فردی بداند و حتی گرایش آشكار زنان به حجاب را نوعی فمینیسم معكوس و اعتراض علیه مصرفگرایی و غربگرایی محسوب به شمار آورد. هدف واتسون پرداختن به مسئله گرایش به حجاب به عنوان یك فرایند جهانی با توجه به واكنشهای مشخص فردی نسبت به آن است. واتسون برای تبیین مسئله حجاب، به آیات قران متوسل میشود. واتسون میگوید: با نگاهی اجمالی به سخنان غربیها در مورد حجاب، میتوان دریافت كه آنها معتقدند حجاب، نشانه آشكار ظلم اسلام نسبت به زنان است. وی معتقد است که اسلام نظامی نیست كه بخواهد زنان را تحت سلطه و نظارت مردان قرار دهد.
- دیدگاه فاطمه مرنیسی
فاطمه مرنیسی را میتوان یک فمینیست تاریخنگار انگاشت. وی مغربیتبار و صاحب تألیفاتی در زمینه اسلام است. وی ادعا میکند مهمترین عامل جدایی فقه شیعه و سنی«زن» است و همواره در سه جهت، این دو مکتب با هم متفاوت بوده اند:
- ازدواج موقت
- مقررات سخت طلاق
- ارث.
مرنیسی معتقد است در همه ادیان توحیدی میان عالم روحانی و جنس زن فاصله است، اما در اسلام که زن را حتی به صورت نهادین پنهان میکند، میپوشاند و به او نقاب میزند، از همه بیشتر است و از آنرو که همبستری به صورت تابویی درآمده، حجاب جایگاه اصلی را در این فرهنگ اشغال کرده است.
- دیدگاه هما هودفر
هما هودفر، انسانشناس كانادایی ایرانیتبار، یكی از محققانی است كه به انتقاد از فمینیستهای موج اول و دوم برمیخیزد. وی معتقد است: تصور منفی از حجاب در نزد غربیان به وسیله دولتهای استعماری به وجود آمدهاست كه موجب شدهاست زنان مسلمان در طی دو قرن اخیر بیشترین لطمهها را از جانب همین سوگیریها مشاهده کنند. هودفر با اشاره به دوره به قدرت رسیدن رضاشاه و كشف حجاب، معتقد است كه این امر باعث شد قدرت اجتماعی و اقتصادی زنان به صورت كامل از دست برود و آنها توانمندی و قدرت خود را در تصمیمگیری از دست دهند و ساختار قدرت در خانواده به صورت كامل پدرسالارانه شود.
دیدگاه اسلامی
شهید مطهری به عنوان یكی از بزرگترین اندیشمندان اسلامی، در اثر گرانقدر مسئله حجاب، در بحث پیرامون ریشه اجتماعی پیدایش حجاب، نظریات وارد شده در این عرصه را نقل و بررسی کردهاست. شهید مطهری با دیدی بسیار روشن، به تفاوتهای ذاتی و جسمی و روانی بین زن و مرد اشاره میكند. از نوشتههای ایشان این گونه اثبات میشود كه بسیاری از قوانینی كه در اسلام وجود دارد بر اساس تفاوتهای ذاتی و روانی بین زن و مرد پایهگذاری شدهاست.
علامه طباطبائی نیز به عنوان یكی از بزرگترین مفسران قرآن كریم، تفاوتهای ذاتی را بین زن و مرد میپذیرد و معتقد است اسلام كاملترین برنامه را برای زنان طراحی كردهاست. همان گونه كه آشكار است، اسلام هیچ گونه محدودیتی برای زنان به دلیل زن بودنشان قایل نشدهاست. تفاوتهای موجود در حقوق بین زنان و مردان نیز نه بر اساس تبعیض، بلكه بر اساس تفاوتهای ذاتی بین زنان و مردان پایهگذاری شدهاست.
امام خمینی (ره) نیز مانند دیگر اندیشمندان اسلامی به مقتضای شناخت همه جانبه و عمیقی که از آموزههای دینی دارند، رسالت خود و انقلاب اسلامی را دستیابی زنان به مقام والای انسانی میدانند، به گونهای که بتوانند در سرنوشت خود دخالت کنند.
نتیجه
یکی از بزرگترین تغییراتی که دنیای کنونی با آن مواجه است گر ایش به اسلام و به خصوص گرایش به حجاب (در معنای خاص) و گرایش به حجب و حیا (در معنای عام) در سرتاسر جهان میباشد. این مقاله نیز برای تبیین واقعیت اجتماعی حجاب، ابتدا به بررسی نظریات فمینیستی اولیه (موج اول و دوم) و فمینیستهای پستمدرن (سیاه، مسلمان، و جهان سومی) پرداخت و سپس اندیشههای متفکران مسلمان و اندیشمندان اسلامی را مورد بازبینی قرار داد. آنگاه به مقایسه سه دسته نظریات مزبور همت گماشت.
نتایج این تحقیق نشاندهنده آن بود که نظریات فمینیستی اولیه بدون هیچ گونه نگاه عمیق، فقط به زدودن دین و حجاب در سطح جامعه میاندیشیدند، به گونهای که فمینیستهای بعدی شدیدترین انتقادها را به آنان روا داشته و تمام مفروضات آنها را رد کردند. فمینیستهای اولیه معتقد بودند که با حذف دین و نمادهای دینی (مانند حجاب زنان) میتوانند به رستگاری برسند، درحالی که شواهد خلاف این امر را نشان دادند، به گونهای که کشف حجاب در ایران نتایج بسیار اسفباری برای زنان به ارمغان آورد.
فمینیستهای بعدی با انتقادهای جدی به اسلاف خود تاختند و بر آثار و کارکردهای مثبت حجاب تأکید کردند. اما در عین حال ، هنوز بسیاری از آنها معتقدند که هرگونه پوشش برای زن، به عنوان کنترل و تنظیم بدن زنان محسوب میشود و در این معنا، همچنان به دین و نمادهای دینی میتازند، هرچند که به حقایق زیادی در رابطه با حجاب اعتراف کردهاند.
فمینیستهای پست مدرن سعی دارند
مسئله حجاب را با توجه با ادبیات پست مدرن (مانند سبک زندگی، تمایز، شمایل گونگی
و...) مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند و از بررسی آن به عنوان یک امر دینی امتناع میورزند.
از سوی دیگر، با بررسی اندیشه متفکران و اندیشمندان اسلامی، شاهد آن بودیم که این اندیشمندان با پایه قرار دادن احکام الهی، برخلاف تبلیغات رسانههای غربی معتقدند که اسلام محدودیتی برای زنان قایل نشدهاست، مگر مواردی که مربوط به فیزیولوژی آنها میباشد. اندیشمندان اسلامی معتقدند که حجاب علاوه بر اینکه محدودیتی برای زنان به شمار نمیرود، بلکه آنان از طریق حجاب میتوانند در پرده عفاف و حجابشان بدون هرگونه آزار و اذیتی در سرنوشت خود و جامعهشان سهیم باشند. این مسئله از چنان اهمیتی حتی مشارکت زنان با حجاب در اجتماع را یک تکلیف برخوردار است که حضرت امام شرعی میدانستند.
از جانب دیگر، اندیشههای اسلامی برخلاف اندیشه های غربی، زن را مانند کالا که باید در اختیار مردان قرار گیرد نمیبیند و در مقابل استفاده ابزاری و کالا شدن زنان با جدیت مبارزه میکند و به دنبال کمال زنان میباشد. در پایان نیز این مقاله سعی داشت با توجه به نظریات اندیشمندان اسلامی که به نظرنگارندگان، بیشترین تبیین کنندگی را در مورد حجاب دارند و نسبت به نظریات دیگر بیشتر به توانمندسازی زنان کمک میکنند و مهمتر از همه، بومی بوده و بر طبق احکام الهی هستند نتایج رعایت حجاب را برای زنان مسلمان ذکر نماید.
کلیدواژه
حجاب، فمینیست مدرن، فمینیست پست مدرن، اندیشمندان اسلامی.